۱۳۹۲ آبان ۲۸, سهشنبه
آذر منصوری (( زنان وبزنگاهی دیگر ))
زنان وبزنگاهی دیگر
انتخابات دور یازدهم ریاست جمهوری در ایران طلیعه ای از امید و نشاط در آحاد مردم ایران به همراه داشت که 24 خردادماه 1392 را به یکی از حماسی ترین روزهای تاریخ کشورمان تبدیل نمود به نوعی که این روز را مانند بسیاری دیگر از روزهای خردادماه به نقطه عطفی در تحولات ایران تبدیل خواهد شد.مشارکت بیش از 70 درصد مردم در انتخابات و انتخاب فردی با شعار تدبیر و امید با رای بیش از 50 درصد خود بیش از هرچیز گویای میل مردم ایران به تغییر رویکردها با استفاده از ظرفیت ها و سازو کاری است که در دل همین کشور و نظام نهفته است.در میان موج شادی مردم پس از پیروزی حضور زنان اعم از پیر و جوان و شهری و روستایی فرادست و فرودست خود بیانگر امید این نیمی از پیکره اجتماع به بهبود شرایطی است که پشت سر گذاشته اند و امید دارند تا در دولت تدبیر و امید با رویکردی منطبق با اقتضائات دنیای کنونی و بویژه ایران شاهد پیگیری بخشی از مطالبات معوقه خود باشند.زنان ایران در تمامی مراحل قبل و پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی پا به پای مردان از خود مایه گذاشته و از هیچ تلاشی در این راستا فروگذار نکردند.اما سهم آنان از دموکراسی بیشتر تا دسترسی به صندوق رای برای انتخاب کردن مردان نبوده است .آنها به ازای تلاش خود از فرصت برابر برای چیدن میوه دموکراسی برخوردار نبوده اند.به بیان دیگر زنان ایران هنوز در بسیاری از ارکان تصمیم گیری کشور نقشی ندارند.در حالیکه انقلابی را پشت سر گذاشته اند که رهبرفرزانه این انقلاب معتقد بود زنان باید در مقدرات اساسی مملکت نقش داشته باشند.از همین روی با توجه به فراز و فرودهایی که از آمدن رفتن دولت های گذشته به وقوع پیوسته از پای ننشستند و همچنان به پیگیری مطالبات خود در هر فرصتی ادامه می دهند.اما با نزدیک شدن به پایان عمر دولت دهم و همزمان با معرفی کابینه جدید توسط رئیس جمهور منتخب گمانه زنی ها پیرامون نوع رویکرد دولت جدید به مسئله زنان شدت بیشتری به خود گرفته است و این گمانه زنی ها سوالاتی را نیز به همراه خود در اذهان جامعه زنان ایجاد کرده است.هر چند روحانی کار گروهی را به بررسی این موضوع اختصاص داده است اما بنظر می آید تا معرفی کابینه این گمانه زنی ها به قوت خود باقی خواهد ماند.رئیس جمهورمنتخب که در برنامه های تبلیغاتی خود نه تنها از تساوی حقوق زنان و مردان سخن گفته بلکه قول راه اندازی وزارت زنان را در زمان ریاستش بر قوه مجریه به مردم نیز داده است.
در چنین شرایطی پس از هشت سال از استقرار دولتی که نتیجه عملکردش به حاشیه رانده شدن زنان بوده کسی جای او را می گیردکه نه تنها از تساوی حقوق زنان صحبت به میان آورده بلکه در نظر دارد وزارتخانه ای را با نام زنان در کابینه خود جای دهد.و این امید را در دل نیمی از جامعه ایجاد نموده که ازین پس با تغییر رویکردها در دولت مستقر شاهد پیگیری بخشی از مطالبات خود خواهند بود.اما بنظر می آید در چنین بزنگاهی توجه به چند نکته ضروری به نظر می رسد .
1- زنان ایران نیز در انتخاباتی که پشت سر گذاشتند مهم ترین اولویتشان توقف روند های نگران کننده ای بود که کشور را در معرض مخاطرات رو به افزایش قرار داه بود .نگرانی که افراطیون با بی تدبیری و تنش زایی در صحنه داخلی و خارجی برای کشور فراهم کرده بودند و طبیعی است در این وضعیت اولویت زنان نیز فارغ از مباحث زنانه در قدم اول توقف این روند بود که خوشبختانه با انتخاب حسن روحانی که با شعار تدبیر و امید و با حمایت بزرگانی چون هاشمی و خاتمی به پیروزی رسید ؛اتفاق افتاد.
2- اما موضوع وزارت زنان در صورتی که با موافقت مجلس شورای اسلامی و تایید شورای نگهبان همراه شود همان قدر که می تواند ظرفیت جدیدی در ساختار حقوقی کشور برای حصول مطالبات زنان ایران ایجاد نماید به همان میزان می تواند به محلی برای به حاشیه رانده شدن زنان تبدیل شود.بطور قطع در صورتی وزارت زنان به فرصتی برای زنان ایران تبدیل خواهد شد که مانع از حضور زنان در وزاذتخانه هی دیگر نشود.به عبارت دیگر این وزارتخانه در صورتی کارآمد خواهد بود که نه تنها به محلی در کابینه برای جریان سازی عدالت جنسیتی تبدیل شود .بلکه فعالیت اصلی آن تحقق عدالت جنسیتی در ساختار حقیقی و حقوقی کشور باشد که در تلازم با یکدیگرند.نمی شود با تکیه صرف بر حضور زنان در کابینه از فرآیند عدالت جنسیتی در دولت و جامعه غافل شد .
3-زنان ایران از این موقعیت باید به عنوان بزنگاهی مغتنم برای تقویت جامعه مدنی که در هشت سال گذشته بشدت لاغر و یا مصادره شده است به بهترین شکل استفاده نمایند.به باور نگارنده این توانمندی باید تاثیر ماندگار خود را در تمامی طبقات جامعه زنان اعم از شهری و روستایی و فرادست وفرودست اصلاح طلب واصولگرا بجای بگذارد به گونه ای که حرکت های موجود در حوزه زنان در آینده زمینه های شکل گیری جنبش اجتماعی زنان را فراهم نماید.بدون تردید نقش زنان ایران در جنبش دموکراسی خواهی ملت ایران زمانی تاثیر گذار و تعیین کننده خواهد بود که از شکل فعلی خارج و به جنبشی فراگیر در کشور تبدیل شود.
3- 4- این پیروزی مسئولیت زنان فعال در احزاب سیاسی را نیز دوچندان نموده است.در صورتی پذیرش این اصل که تشکل های سیاسی پتانسیل لازم را برای حضور زنان در قدرت سیاسی فراهم می نمایند بنظر می آید احزاب سیاسی فعال در ایران نیز باید به ایجاد نهادهای متولی پیگیری ایجاد فرصت های برابر برای زنان بیندیشند .با کمال تاسف باید گفت که ساختار احزاب در ایران قالبا مردانه است و همین مسئله باعث شده که ما در کشور با تعداد بسیار محدود زنان سیاستمدار در مقایسه با میانگین کشورهای دنیا مواجه باشیم
4- 5-.خوشبختانه ما درکشوری زندگی می کنیم که تقریبا هر سال یک انتخابات برگزار می شود و انتخابات مجلس دهم در ایران نیز با توجه به تحولات صورت گرفته نیاز به شکلی متفاوت با آنچه که هست را دوچندان نموده است.سهم زنان ایران از نهاد قانونگذاری کشور در طول نزدیک به چهار دهه از پیروزی انقلاب هنوز به 6در صد نرسیده است در حالیکه میانگین سهم زنان در پارلمانهای دنیا سالهلست از مرز بیست درصد فراتر رفته است.از همین روی ضرورت دارد فعالین این حوزه از هم اکنون به فکر شکل گیری مجلسی متفاوت از انچه هست باشند.
5- 6-اما در این بزنگاه نقش و مامورین رسانه هانقشی بی بدیل است .رسانه بعنوان یکی از ارکان دموکراسی در این بین قادر خواهند بود بیشتری تاثیر را در آگاهی بخشی و غلبه گفتمان مورد نیاز زنان ایران ایفا نمایند.و فرزانه نیز به عنوان جزءکوچکی از جامعه رسانه ای ایران یکی از ماموریت های خود را استفاده از این بزنگاه تاریخی قلمداد می کند.
.
د
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر