۱۳۹۲ آذر ۲۰, چهارشنبه
مقاله خانم مهندس آذر منصوری در ویژه نامه روزنامه اعتماد 18 آذرماه
در فرازو فرودهای جنبش های اجتماعی در ایران نقش جنبش دانشجویی بعد از وقوع نقطه عطف 16 آ ذر1332،نقشی بی بدیل و تاثیر گذار قلمداد می شود .نقطه عطفی که مدیون جانفشانی سه آذری است که در تاریخ مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران اهورایی شدند .به میزان این تاثیر گذاری نیز شاهد مواجهه مخالفان جنبش دموکراسی خواهی ایران با فعالین دانشجویی و تشکل های موثر دانشگاهها در طول حیات این جنبش بوده و هستیم.طرفه آن که تشکل های دانشجویی در سال های اخیر از سوی جریان های تمامیت خواه نیز مورد توجه قرار گرفته و این جریان ها همه توان خود را نیز بکار گرفته اند تا این از این ظرفیت در راستای نیل به اهداف خود بهره گیرند.
اما روی سخن این نوشتار پرداختن به نقشی است که جنبش دانشجویی به طور عام و زنان فعال این جنبش به طور خاص در جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران به ویژه در دهه های اخیر داشته اندو پاسخ به این سوال اساسی که وجود و حضور زنان در این جنبش چه تاثیر یا تاثیراتی بجای گذاشته است.بطور قطع جنبش های اجتماعی با حضور گروههای متشکل که مطالبات و خواست های طبقات اجتماعی را پیگیری می کنند قادر خواهند بود در سیر تحولات سیاسی و اجتماعی نقشی تعیین کننده بجای بگذارد در این بین جنبش دانشجویی که بخش عظیمی از جامعه را نمایندگی می کند نقشی بی بدیل است.
در واقع بخش عمده ای از جنبش دموکراسی خواهی را فعالین جنبش دانشجویی تشکیل می دهند و از این محل نیز جنبش های مذکور ترمیم و باز سازی می شوند.در این بین مسئله ای که کمتر به آن پرداخته شده نقش فعال زنان است که بنظر می آید در نقد جنبش های دانشجویی مورد غفلت واقع شده است.با نگاهی به فعالیت تشکل های آزاد دانشجویی و نیروهای فعال وتاثیر گذارآن ها شاید بتوان به بخشی از تحرکات زنان درجنبش های دانشجویی پی برد.زنان و دختران دانشجو به ویژه در بزنگاهها وگردنه های سخت مبارزات حق طلبانه مردم ایران نشان دادندعلی رغم تبعیض جنسیتی در ساختار حقیقی و حقوقی کشور در دفاع از حقوق مردم بدون توجه به تبعیض های تحمیل شده پا به پای مردان بر اعاده این حقوق پای می فشارند جتی چنانچه این پافشاری آن ها را از بسیاری از حقوق مسلم و حتی اولیه خود من جمله حق تحصیل محروم نماید.
این بالندگی نیز در پی گشایش هایی است که به ویژه پس از انقلاب اسلامی در حوزه آموزش عالی در کشور رخ داده است .میزان راه یافتگان دختر به دانشگاهها که سال هاست گوی سبقت را از مردان ربوده اند خود گواهی بر این تغییر است.تغییری که منجر به حضور رو به افزایش نیمی از پیکره جامعه در آموزش عالی شده و به دنبال آن این نقش نیز شکلی مضاعف به خود گرفته است .محرومیت ها و .محدودیت ها نه تنها مانعی برای حضور بالنده زنان در جنبش های دانشجویی نشده بلکه محرومیت ها تبعیض ها بر انگیزه حضور فعال زنان در جنبش دانشجویی افزوده است .چرا که با این حضور مطالبات دیگر زنان نیز بستری برای ظهور و بروز پیدا کرده است .زنان فعال در جنبش دانشجویی با حضور در این جنبش در دو سطح تاثیر گذاری قابل توجهی از خود بجای گذاشته اند .از یک سو در تشکل های دانشجویی پا به پای فعالین دیگر و بدون توجه به نابرابری هایی که در ابعاد مختلف زیست خود با آن مواجه بوده اند سعی در جریان سازی جنبش های دانشجویی دارند و از سوی دیگر نیز با پذیرفتن این نقش زمینه را برای نقش آفرینی زنان در روند توسعه همه جانبه به نمایش میگذارند.به بیان دیگر آنان با ایفای نقشی چند وجهی در پی پرکردن شکاف هایی هستند که در حوزه های گوناگون به زنان ایران تحمیل شده است.هر چند محدودیت های و محرومیت هاو... بی شمار را به جان خریده اند اما از پای ننشستند .اما زنان نیز در جنبش هایی دانشجویی بیشترین نقششان تا قبل از حضور در قدرت با رویکردی بسیار مشارکت جویانه تعریف شده است اما واقعیت آن است که به هیچ روی تناسب قابل دفاعی بین این حضور و پس از آن به چشم نمی خورد.
مصاحبه خانم آذر منصوری با ایسنا ( آبانماه 92 )
آذر منصوری: مخالفت با وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان ناشی از غلبه اقلیت افراطی در مجلس است
یک فعال سیاسی اصلاحطلب اظهارداشت: به نظر میرسد جنس مخالفت نمایندگان با سه وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان ناشی از غلبه اقلیت افراطی در مجلس بر تصمیمگیری و رای اعتماد نمایندگان است.
آذر منصوری در گفتوگو با ایسنا با اشاره به اهمیت وزارت تازه تاسیس ورزش و جوانان و اهداف این وزارتخانه در ارتباط با بحث ورزش و جوانان گفت: با توجه به شرح وظایف و اهداف این وزارتخانه بدون وزیر ماندن آن باعث ایجاد یک نوع توقف، عقب ماندگی و همچنین نابسامانی در بحث ورزش و جوانان میشود و آسیبهای جدی به این دو بخش وارد خواهد کرد.
وی با بیان اینکه نقد نمایندگان به وزرای پیشنهادی و برنامههای آنها باید عالمانه و کارشناسانه باشد، تصریح کرد: متاسفانه میبینیم که نقد نمایندگان در ارتباط با برنامههای مرتبط با وزرا معطوف به یک نوع صحنه تقابل شده که این در شان مجلس نیست و پاسخ منطقی و درخور به خواست و مطالبه مردم در انتخابات ریاست جمهوری اخیر نیز نمیباشد.
این عضو مجمع زنان اصلاحطلب با بیان اینکه تلاش میکند با ایجاد تعامل با مجلس اهداف و برنامههای خود را به پیش ببرد و مطالبات مردم را محقق کند و مجلس نیز باید در این زمینه همکاریهای لازم را انجام دهد، گفت: نمایندگان باید مشخص کنند که در خصوص ورزش و جوانان چه برنامهها و اهدافی را در دستور کار دارند و متناسب با این دستورکارها و همچنین برنامههایی که وزرای پیشنهادی ارائه میکنند به موضوع رای اعتماد بپردازند و ما متاسفانه چنین موضوعی را در مجلس به خصوص از سوی گروه و افرادی که بیشترین مخالفت را در مورد وزرای پیشنهادی آقای روحانی داشتهاند، مشاهده نمیکنیم و به نظر میرسد که جنس مخالفت نمایندگان با سه وزیر پیشنهادی آقای روحانی برای وزارت ورزش و جوانان ناشی از غلبه اقلیت افراطی در مجلس است. به نحوی که آنها توانستهاند در تصمیمگیریها و رای اعتماد نمایندگان تاثیر داشته باشند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب ادامه داد: واقعبینی و انصاف اقتضا میکند که با توجه به رایی که مردم به آقای روحانی دادند و بدنه اجتماعی که دولت آقای روحانی دارد، مجلس از در تعامل با دولت وارد شود و بیش از این وزارتخانه مهم و تاثیرگذار ورزش و جوانان که میتواند با فعالیتها و اقدامات خود تصاویر مناسبی از ایران در جامعه جهانی ارائه کند را معطل نکند و با توجه به نکات مطرح شده تکلیف این وزارتخانه را هر چه زودتر مشخص کند.
باید مثل افغانستان برای زنان سهمیه در نظر بگیریم ( مصاحبه آذر منصوری با سلام نو ( شهریور 92 ) )
آذر منصوری:
باید مثل افغانستان برای زنان سهمیه در نظر بگیریم
آذر منصوری از جمله فعالین زن اصلاح طلب است که در گذشته در ساختار شورایی و حکومتی حضور داشته است. وی که در گذشته رئیس دفتر سیاسی جبهه مشارکت بود اعتقاد دارد که برای تقویت حضور زنان در سیاست باید از الگوی افغانستان استفاده شود.
آذر منصوری از جمله فعالین زن اصلاح طلب است که در گذشته در ساختار شورایی و حکومتی حضور داشته است. وی که در گذشته رئیس دفتر سیاسی جبهه مشارکت بود اعتقاد دارد که برای تقویت حضور زنان در سیاست باید از الگوی افغانستان استفاده شود. خبرنگار سلام نو گفتگویی با وی انجام داده که در ادامه میخوانید:
علت حضور کمرنگ زنان در پستهای مدیریتی در کشورمان چیست؟
در کشورهایی که مشابه ایران نیروهای تندرو در آن حضور دارند، در مدیریتهای اجرایی و کلان حضور زنان را بر نمیتابند. تلقی آنها این است که زنان هم به لحاظ ساختار حقوقی و هم به لحاظ ساختار حقیقی نباید حضور پررنگی در مجامع داشته باشند. توجیه این جریانات هم این است که زنان توان حضور در پستهای مدیریتی را ندارند. زنان را همیشه به عنوان جنس دوم تلقی میکنند.
به نظر شما راه حل این مشکل چیست و چطور میتوان حضور زنان در حوزههای حکومتی را تقویت کرد؟
راه حل مشکلات زنان این است که برای آنها سهمیه خاص در نظر گرفته شود. ما باید یک مقایسه تطبیقی با کشورهایی که در سالهای گذشته از ما عقبتر بودند انجام دهیم. در کشوری مانند افغانستان که زمانی در بحث حضور زنان از ما خیلی عقبتر بود، الان ۲۵ درصد پارلمانش را زنان تشکیل میدهند. در واقع افغانستان با قرار دادن یک سهمیه در انتخابات مجلس و استخدام ادارات، مشکل حضور زنان را حل کرد. ما هم باید به دنبال جریان سازی در ساختار حقوقی کشورمان باشیم.
انتصاب زنان به عنوان سخنگوی وزارتخانه و یا انتخاب یک زن برای سفارت را چطور ارزیابی میکنید؟
حضور زنان در کابینه و پستهای کلیدی نقش موثری در توسعه همه جانبه کشور خواهد داشت که متاسفانه این امر توسط مردان نادیده گرفته شده است. قرار دادن جایگاه حقوقی برای زنان به عنوان معاون و یا سخنگو بسیار کار مناسبی است. اما از آن مهمتر نقشی است که فعالین حقوق زن برای جریان سازی و تزریق به ساختار حقوقی ایفا میکنند. حضور زنان برای امر توسعه الزامی است. در کشور افغانستان هم این کار انجام شده و قطعا در ایران راحتتر میتواند انجام شود.
نظر رهبر انقلاب در این خصوص چه بود؟ آیا ایشان مخالف حضور زنان در این سطوح مدیریتی و سیاسی بودند؟
حضرت امام بارها گفتند که زنان باید در مقررات اساسی جامعه نقش ایفا کنند. ضمن اینکه در قانون هم از اسم رجل سیاسی برای تصدی پستی مانند ریاست جمهوری استفاده شده است.
منظور از رجل سیاس نه مرد سیاسی بلکه کسانی هستند که به امور سیاسی مملکت آشنا هستند و تجربه کار کارشناسی و سیاسی در دولت را داشته باشند.
عدهای از متحجرین برای محدود کردن زنان سعی دارند تفسیر متفاوتی از قانون اساسی را ارائه دهند که بر خلاف نظر امام (ره) بود. امام با حضور و مشارکت زنان در امور سیاسی و اجرایی هیچ مخافلتی نداشتند بلکه تشویق کننده بودند.
وضعیت زنان در انتخابات مجلس آتی را چطور میبینید؟
زنان به دنبال افزایش جایگاه حقیقی و حوققی خود هستند. زنان و خصوصا زنان اصلاح طلب به دنبال مشارکت فراگیر در انتخابات مجلس آینده خواهند بود.
افراطیون با تمام امکانات و ابزارهایشان به میدان آمدند ( آذر منصوری در مصاحبه با پویش )
واقعیتی که مقابل رئیس جمهور وجود دارد این است که افراطیون با تمام امکانات و ابزارهای خود آمدند تا از موفقیت دولت یازدهم جلوگیری کنند.
یک فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: اظهارات وزیر اطلاعات دولت تدبیر و امید در راستای جذب حداكثری و ادامه سیاست تبدیل منتقد به معتقد و مخالف به منتقد است.ما باید تا میتوانیم به دور از تنگنظری و مسائل حزبی و جناحی دایره افرادی كه زیر چتر نظام قرار میگیرند را گسترش دهیم نه اینكه به بهانههای مختلف نظیر غربال گری هر روز دایره دوستان را تنگ و تعداد منتقدان و مخالفان را افزایش دهیم.
آذر منصوری گفت: واقعیتی که مقابل رئیس جمهور وجود دارد این است که افراطیون با تمام امکانات و ابزارهای خود آمدند تا از موفقیت دولت یازدهم جلوگیری کنند.
وی با بیان اینکه واقعیت حضور افراطیون در کشور را باید پذیرفت، گفت: متاسفانه دولت باید مقداری از توان و ظرفیت خود را صرف خنثی سازی توطئهها و اقدامات افراطیون قرار دهد و متناسب با اقدامات آنها برخورد كند كه این مساله معظل بزرگی برای كشور است خصوصا كه مردم به این دولت برای حل مشكلاتشان امید بستهاند.
منصوری گفت: البته دولت نباید در دامی که افراطیون پهن کردند بیافتد. آنها به دنبال رادیکالیزه کردن فضای سیاسی کشور هستند که باید سعی کرد جلوی آنها را گرفت. پاسخ تندروها را نباید با تندروی پاسخ داد و نباید آنها بتوانند در دولت تاثیر بگذارند.
این فعال سیاسی اصلاح طلب با بیان اینكه دولت باید با پرداختن به مطالبات مردم پاسخ تندروها را بدهد،گفت: افراطیون از نظر من نمیتوانند تاثیری بر روند کاری دولت بگذارند و کارشکنی کنند و تنها پیامدی که در کشور خواهند داشت همسویی با دشمنان نظام در تزریق یاس و ناامیدی به مردم است تا آنها از صندوقهای رای و این گفته امام که میزان رای ملت است ناامید شوند.
منصوری ادامه داد: رئیس جمهور؛ وزرا و افراد کابینهاش را بنا به خواست مردم انتخاب کرده و اگر کسانی مقابل خواست مردم بایستد باید رسوا شود.
وی در ادامه در خصوص فراهم شدن فضا برای فعالیت احزاب در كشور گفت: با توجه به تحولات صورت گرفته کمیسیون ماده 10 میتواند به باز شدن فضا كمك كند. با رویکرد فراجناحی نه تنها خانه احزاب میتواند به فعالیت خود ادامه دهد بلکه احزابی که به اشکال مختلف از طریق این کمیسیون منع فعالیت شدند نیز حق ادامه فعالیت خواهند داشت.
منصوری به اظهارات اخیر وزیر اطلاعات اشاره كرد و گفت: اظهارات وزیر اطلاعات دولت تدبیر و امید در راستای جذب حداكثری و ادامه سیاست تبدیل منتقد به معتقد و مخالف به منتقد است.ما باید تا میتوانیم به دور از تنگنظری و مسائل حزبی و جناحی دایره افرادی كه زیر چتر نظام قرار میگیرند را گسترش دهیم نه اینكه به بهانههای مختلف نظیر غربال گری هر روز دایره دوستان را تنگ و تعداد منتقدان و مخالفان را افزایش دهیم. در همین راستا امیدواریم احزابی که به دلیل برخوردهای جناحی منع فعالیت شدند به حیات خود ادامه دهند.
وی در ادامه در خصوص مباحث مطرح در حوزه سیاست خارجه دولت تدبیر و امید گفت: آنچه در طول هشت سال گذشته به تعامل ایران با دیگر کشورها ضربه زد نوع گفتمان و رفتار رئیس دولت بود به صورتی که ایران را روز به روز به وضعیتی کشاند که کشورهایی مانند اسرائیل بتوانند در عرصه بین المللی علیه ما اقداماتی انجام داده و تحریمها را تشدید کنند.
منصوری گفت: گفتمان اصلی در انتخابات سیاست خارجه بوده و مردم به برنامهها و سیاستهای دکتر روحانی رای مثبت دادند و همانطور که آقای روحانی اعلام کرد که این پیام مردم به جامعه بین الملل نیز ارسال شد باید این پیام مردم در داخل نیز به گوش مخالفان برسد.
وی ادامه داد: در طول هشت سال گذشته فشار تحریمها باعث کوچک شدن سفره مردم و به خطر افتادن جان بیماران شده كه البته راهکار خروج از این تحریمها در برنامههای دکتر روحانی موجود است
وی با اشاره به آرای حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم گفت: روحانی باید در چینش نیروهای خود در وزارت خارجه و هم در برنامههای خود در جامعه جهانی آزادانه عمل کند.
فساد اقتصادی گسترده ؛ نتیجه غلبه فضای امنیتی بر فضای سیاسی ( گفتگوی آذر منصوری با وبسایت پویش )
یك فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: ممکن است افرادی بتوانند در بیتالمال تصرف داشته باشند اما ساختار حقوقی در کشور به صورتی است که افراد صاحب قدرت در پیشگاه ملت باید پاسخگوی اعمال و رفتار خود باشند.
آذر منصوری در گفتوگو با ایلنا با توجه به افشاشدن برخی از فسادهای مالی و حیف و میل بیت المال در دولت گذشته بیان کرد: در کشوری که قرار است میزان رأی ملت باشد حاشیه امنی برای کسانی که پستهای کشوری را به عنوان امانت به عهده گرفته اند وجود ندارد.
وی با بیان اینكه مهمتر از افشاگری پیدا کردن علت فساد در دولت گذشته است،گفت: به نظر من غلبه فضای امنیتی بر فضای سیاسی به عنوان اصلیترین عامل باعث سوءاستفاده افراد صاحب قدرت از بیت المال و فساد اقتصادی شده است.
منصوری به اختلاس سه هزار میلیارد تومانی اشاره کرد و توضیح داد: این اختلاس در نوع خود بیسابقهترین جفاها در حق ملت بود. زمانی که فضای اطلاعرسانی و رسانهای در کشور محدود باشد و خط قرمزهای زیادی برایشان تعریف شده باشد تعهد اصلی آنها که پرسشگری و پیگیری مطالبات مردم است ممکن نیست.
وی شرط حاکم شدن مردمسالاری را فقط شمارش آرای مردم ندانست و ادامه داد: از لوازم دیگر مردمسالاری رسانههای مستقل است که وظیفه آنها نظارت بر عملکرد حاکمیت میباشد و زمانی که با محدودیت مواجه شوند عملاً از انجام وظیفه خود باز میمانند.
وی ادامه داد: حق مسلم مردم است که در مورد اتفاقات رخ داده در چهارسال گذشته آگاهی کامل داشته باشند و با روند ناصوابی که در کشور حاکم شده بود اگر مردم در جریان امور قرار گیرند مطالبات و توقعات خود از دولت را با توجه به وضعیت موجود پیگیری خواهند كرد.
این فعال سیاسی اصلاحطلب ابراز داشت: دولت یازدهم در موقعیتی قرار گرفته که برای غلبه بر بحرانهای اقتصادی، کار سنگین و دشواری را پیش رو دارد و باید با تلاش فراوان نابسامانیهای جامعه را متوقف کند.
منصوری گفت: ممکن است افرادی بتوانند در بیتالمال تصرف داشته باشند اما ساختار حقوقی در کشور به صورتی است که افراد صاحب قدرت در پیشگاه ملت باید پاسخگوی اعمال و رفتار خود باشند.
آذر منصوری گفت: در هشت سال گذشته با روی کار آمدن احمدینژاد با یک رویکرد محدود کننده بسیاری از مدیران توانمند، باتجربه و سالم از صحنه مدیریتی کشور کنار گذاشته شدند و افرادی با برچسب زدن فتنه به دیگران در این زمینه بسیار سوءاستفاده کردند.
وی به دوران اصلاحات اشاره کرد که با توجه به فضای مطبوعاتی آزاد این سطح از فساد گسترده در کشور وجود نداشت و ادامه داد: اکنون با افشاگریهای صورت گرفته مردم از دستگاه قضایی انتظار دارند که با افراد فاسد برخورد کند واگر حاشیه امنی برای افراد مفسد شکل بگیرد سبب ایجاد فضای بیاعتمادی، یأس و دلسردی در مردم و کشور می شود.
مصاحبه ای آذر منصوری با وبسایت پویش ( خرداد 92 )
چکیده : « روحانی میتواند آرامش را به کشور بازگرداند. اتفاقات چهار سال گذشته باعث شده است مفاهمهای که یک نظام و کشور برای همدلی و ایجاد وحدت بین نیروهای دلسوز و نخبه نیاز دارد از بین برود. »
مشاور رییسجمهور دوران اصلاحات، آقای روحانی را تنها کسی دانست که میتواند با حضور خود در مسند ریاست جمهوری، حداقلهای مطالبات اصلاح طلبان را پیگیری کند.
«آذر منصوری» در این باره به پویش گفت: با توجه با شرایطی که در کشور با آن روبه رو هستیم نیاز اصلاح طلبان به حداقلهای مطالباتشان بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. از طرفی شرایط برای تعیین مطالبات حداکثری جریان اصلاحات فراهم نیست. در کشور نیاز به اعتدال داریم، اعتدالی که بتواند از تندروی در دو طیف سیاسی کشور اعم از اصولگرا و اصلاح طلب جلوگیری کند. اعتدال میتواند زمینه ساز برون رفت کشور از چالشهای پیش رو شود.
وی ادامه داد: مهمترین هنر رئیس جمهور، توقف روندهایی است که موجب شکل گیری این چالشها شده و در درجهٔ دوم باید بتواند با مدیریت بر چالشهای مذکور غلبه کند. این رویارویی که میان جریانهای سیاسی کشور به وجود آمده به نفع کشور نیست.
این فعال سیاسی اصلاح طلب افزود: روحانی میتواند آرامش را به کشور بازگرداند. اتفاقات چهار سال گذشته باعث شده است مفاهمهای که یک نظام و کشور برای همدلی و ایجاد وحدت بین نیروهای دلسوز و نخبه نیاز دارد از بین برود. انسدادی نگران کننده میان جریانهای سیاسی شکل گرفته است. هر نیروی دلسوزی که در کشور زندگی میکند و دغدغهٔ دور کردن کشور از خطرها را دارد باید که توجه کند راهکار برون رفت کشور از این شرایط، ایجاد مفاهمه بین جریانهای سیاسی است. مفاهمهای که بتواند وحدت را بین نیروهای سیاسی و حول محور منافع ملی ایجاد کند.
به گفتهٔ خانم منصوری، بهترین گزینهای که میتواند میان جریانهای سیاسی مختلف تفاهم ایجاد کند بعد از آقای هاشمی، آقای روحانی است که با خط اعتدالی که در پیش گرفته و نگاهی که جریان اصولگرا و اصلاح طلب به ایشان دارد میتواند گرهای که در کشور ایجاد شده را باز کند.
وی ادامه داد: تلاشی که برخی اصولگرایان مثل آقای عسگراولادی کردند ولی به نتیجهٔ نرسید اگر در سطح گسترده تری مثل مدیریت اجرایی صورت گیرد میتواند روزنههایی را باز کند.
مشاور رییسجمهور دوران اصلاحات با بیان اینکه تجربهٔ ۸ سال گذشته نشان داد که مدیریت و رویکرد حاکم بر قوهٔ مجریه نیاز به نیروهای با تجربه و با ریشه دارد گفت: روحانی شخصیتی است که با توجه به سابقهاش چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب، توانایی حل مسالهٔ چالش برانگیز انرژی هستهای و سیاست خارجی را دارد.
منصوری با اشاره لزوم جلب آرای خاموش و سرگردان به سود آقای روحانی بیان کرد: حمایت جریانهای اصلاح طلب در فرصت باقی مانده میتواند آرای سرگردان را به سمت ایشان سوق دهد. هم چنین مواضعی که ایشان تا به اینجا داشتهاند مواضع روشن و منطقی بوده است. آرای سرگردان و به تعبیر بسیاری از تحلیل گران آرای خاموش، نیاز به اقناع کافی برای حضور در انتخابات دارد. اظهارات ایشان و گروههای حامی باید اقناع لازم را در جامعه ایجاد کنند.
وی ادامه داد: البته این به این معنی نیست که آرای خاموش را بتوانیم به صفر تنزل دهیم. به هر حال درصدی از مردم ممکن است که تصمیمی به حضور در پای صندوق رای نگیرند. رسانهها و گروهایی که نه به منافع ملی ایران، نه به نظام و نه به منافع مردم فکر میکنند در این روزها حداکثر تلاش خودشان را میکنند که مردم را از حضور در انتخابات دلسرد کنند.
این فعال سیاسی اصلاح طلب در پایان، احتمال ائتلاف بین جریانهای اصولگرا را به دلیل چالشی که بعد از دولت آقای احمدینژاد با آن روبه رو هستند کم دانست و گفت: اختلاف سلیقهای که اصولگریان در مناظره داشتند و چالشهایی که برای یکدیگر مطرح کردند احتمال ائتلاف میانشان را کم میکند. البته چیزی در ایران قابل پیش بینی نیست و آنها تمام تلاش خود را به کار میگیرند که این ائتلاف صورت بگیرد.
آذر منصوری: اگر دولت به وعده هایش عمل کند، شکاف اصولگرایان بیشتر می شود
عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت اظهار داشت: اگر دولت بتواند به وعدههایی که به مردم داده است جامه عمل بپوشاند با توجه به شکافی که در حال حاضر در بین اصولگرایان وجود داد این شکاف ادامه پیدا خواهد کرد و اجماع اصولگرایان را نه تنها دور از دسترس، بلکه غیر ممکن میکند.
آذر منصوری در گفتگو با ایلنا، در آسیبشناسی فعالیتهای انتخاباتی اصولگرایان اظهار داشت: نحوه حضور اصولگرایان در انتخابات آینده میتواند به چند عامل بستگی داشته باشد که یکی از این عوامل بر میزان توفیق دولت در تحقق وعدههایی که به مردم داده است مبتنی است.
این فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: هر اندازه که دولت از پایگاه اجتماعی مردم فاصله بگیرد، اصولگرایان در زمینه ورود به صحنه انتخابات و رسیدن به اجماع با مشکلات کمتری مواجه خواهند بود اما چنانچه دولت درعمل به وعدههایی که به مردم داده است موفق عمل کند، اصولگرایان مجبور خواهند شد که با رویکردی کاملا ایجابی در انتخابات شرکت کنند.
وی افزود: ورود به عرصه انتخابات با رویکردی ایجابی آن هم از جانب اصولگرایان که تا به حال به این شکل در عرصه حضور پیدا نکردهاند و تمام فعالیتهایشان با رویکرد نفی و سلبی همراه بوده است، کاری بسیار دشوار است.
منصوری گفت: اگر دولت بتواند به وعدههایی که به مردم داده است جامه عمل بپوشاند با توجه به شکافی که در حال حاضر در بین اصولگرایان وجود داد این شکاف ادامه پیدا خواهد کرد و اجماع آنها را نه تنها دور از دسترس بلکه غیر ممکن میکند.
وی توضیح داد: آنچه که مسلم است این است که اصولگرایان نمیتوانند بیتفاوت و بدون موضع از کنار تحولات عبور کنند، یا باید در موضع مخالف و منتقد باشند و یا از اقدامات دولت دفاع کنند و در نتیجه سیر تحولات پیش رو قطعا در نحوه حضور اصولگرایان تاثیرگذار خواهد بود.
معاون سیاسی دبیرکل جبهه مشارکت با اشاره به نحوه عملکرد اصولگرایان که در گذشته حاکمیت یک دست را در دست داشتند، گفت: به نظر میرسد به دلیل اختلاف در برنامهها و رویکردهای اصولگرایان و عدم دفاع از بسیاری از سیاستهایی که در سالهای گذشته در کشور حاکم بوده است، آنها در انتخابات آینده مجلس هم نتوانند موفقیت چندانی را کسب کنند.
وی خاطر نشان کرد: در انتخابات آینده مجلس چنانچه انسجام اصلاح طلبان حفظ و مقتضیات کشور در نظر گرفته شود و دولت حمایت خود از اصلاح طلبان را دریغ ندارد و وعدههایی را که به مردم داده است را عملی سازد، اصلاح طلبان خواهند توانست اکثریت کرسیهای مجلس آینده را به دست بگیرند.
منصوری در پایان گفت: به طور کلی پیش بینی محتمل این است که پیروزی مجلس از آن اصلاح طلبان خواهد بود، واصولگرایان و به خصوص اصولگرایان افراطی درمجلس آینده در اقلیت خواهند بود.
آذر منصوری در گفتگو با وبسایت خبری فرارو: «خاتمی» میتوانست پیام صلح طلبانه مردم ایران را در مراسم «ماندلا» منتقل کند
عضو شورای مشاوران سید محمد خاتمی گفت: حضور آقای خاتمی در مراسم گرامی داشت نلسون ماندلا نه تنها به عنوان نماینده دولت جمهوری اسلامی ایران بلکه به عنوان نماینده ملت ایران میتوانست حاوی پیام صلح طلبانه و آزادی خواهانه مردم ایران به جامعه جهانی و مردم آفریقا باشد و میتوانست به روندی که دولت در عرصه بین المللی برای تنش زدایی پیش گرفته با هدف باز کردن قفلهایی بسته شده گذشته و دورکردن کشور از مخاطرات و تهدیدهای قدرتهایی که با ایران به تقابل برخواستهاند کمک کند.
آذر منصوری، عضو جبهه مشارکت با بیان این مطلب در گفتگو با فرارو درباره اهمیت حضور در مراسم بزرگداشت ماندلا گفت: حضور مقامات رده اول کشورهای جهان چه آنهایی که در حال حاضر در راس قدرت هستند و چه مقامات سابق که اکنون مسوولیتی ندارند، در مراسم بزرگداشت نلسون ماندلا، رهبر فقید مبارزات حق طلبانه مردم آفریقای جنوبی نشات گرفته از شخصیت اثر گذار، اخلاق و روش و منش او در برقراری صلح و پایان بخشیدن به خشونت و بخشیدن و فراموشن نکردن است.
وی افزود: کسی که برای برقراری صلح، برابری و آزادی سه دهه ازعمر خود را حبس میگذراند پای آرمانها و ارزشهای مورد نظر خود گذاشت شخصیتی است که باید مورد احترام و توجه جهانی قرار گیرد کما اینکه اخلاق، منش و روش او در روند تحولات جامعه جهانی به ویژه صلح و گفتگو تاثیرات شگرفی را به جا گذاشت.
عضو شورای مشاوران سید محمد خاتمی ادامه داد: از این رو ضروری است که همه کشورهای که مدافع راستین روش و منش آزادی خواهانه و صلح طلبانه و در مجموع مدافع اخلاق ماندلایی هستند در بالاترین سطح در مراسم تشییع و بزرگداشت نلسون ماندلا حضور پیدا کنند.
وی تصریح کرد: بر این اساس ضروری بود از ایران نماینده و یا نمایندگانی در مراسم وداع با ماندلاحضور پیدا میکردند که بیانگر رویکرد ایران در معادلات جهانی به مسئله صلح آزادی و برابری با ادای احترام به شخصیتی که نماد این صفتها است باشد.
این عضو جبهه مشارکت درباره اینکه آیا موضوع ممنوعیت خروج سید محمد خاتمی مانع از شرکت او در مراسم وداع با ماندلا شده است گفت: من اطلاع دقیقی درباره تداوم ممنوعیت خروجی آقای خاتمی ندارم و نمیدانم که این ممنوعیت همچنان به قوت خود باقی است یا خیر ولی تصورم و تلقی این بود که برای خروج ایشان از کشور با توجه به جایگاه بین المللی و همچنین تاثیرگذاری ایشان در جهان در شرایط فعلی نمیبایست محدودیتی وجود میداشت.
وی افزود: آقای خاتمی در زمان مسوولیت خود به عنوان رییس جمهوری ایران رابطه بسیار خوبی با نلسون ماندلا برقرار کرده بود و این رابطه ناشی از نوعی قرابت فکری و روش و منشی بود که ایشان با ماندلا داشت که این غرابت را ایشان نه در حد حرف بلکه در عمل به جهانیان نشان دادند. آقای خاتمی مبتکر و مبدع مطرح گفتگوی تمدنها بود و به پیشنهاد ایشان بود که سال ۲۰۰۱ را به همین عنوان نامگذاری کردند.
منصوری ادامه داد: بر این اساس حضور آقای خاتمی در مراسم گرامی داشت نلسون ماندلا نه تنها به عنوان نماینده دولت جمهوری اسلامی ایران بلکه به عنوان نماینده ملت ایران میتوانست حاوی پیام مردم ایران به جامعه جهانی و مردم آفریقا باشد و میتوانست به روندی که دولت در عرصه بین المللی برای تنش زدایی پیش گرفته با هدف باز کردن قفلهایی بسته شده گذشته و دورکردن کشور از مخاطرات و تهدیدهای قدرتهایی که با ایران به تقابل برخواستهاند کمک کند.
وی با تاکید بر اینکه میبایست از ظرفیت شخصیتها تاثیرگذار داخلی همچون آقای خاتمی برای رفع تهدیدهای خارجی و گشایش در روابط بین الملل استفاده کرد گفت: از فرصت حضور آقای خاتمی در این مراسم میتوانستیم در راستای منافع ملی استفاده کرد و یکبار دیگر رویکرد تازه ایران که به نوعی بیانگر وفاق و وحدتی است که همه مدافعان منافع ملی به دنبال آن هستند را نشان داد.
عضو شورای مشاوران سید محمد خاتمی درباره عدم وعدههای دولت روحانی برای رفع محدودیتهای گذشته گفت: تا جایی که پیگر اخبار هستم در مجموع دولت آقای روحانی و همکارانشان در تلاش هستند تا گام به گام تغییر رویکردها را که تاکنون در سیاست خارجی نمود داشته است را به سیاست داخلی هم تسری بخشند.
وی افزود: در هر حال از ملزومات توفیق در سیاست خارجی گشایش در سیاست داخلی هم هست چرا که ما نمیتوانیم با جامعه جهانی صحبت از صلح و گفتگو کنیم اما در داخل برای شاخصترین چهرههای کشور محدودیتها و ممنوعیتهایی همچون حبس و حصر و ممنوعیت خروج از کشور وجود داشت باشد.
منصوری با تاکید بر اینکه فضای امنیتی گذشته به طور کامل باید از بین برود و جای خود را به فضای سیاسی بدهد گفت: با این حال این تغییر روند و فضا نمیتواند به یکباره انجام شود بلکه باید در یک روند تدریجی باید صورت بگیرد و اکنون با بالا بردن مطالبات با توجه به محدودیتهای دولت که دارد میتواند بر تلاشهای دولت در تغییر این فضا اثر بگذارد.
وی تاکید کرد: دولت با توجه به مشکلات و چالشهایی که پیش رو دارد که از دولت گذشته برای او به ارث رسیده و با توجه به وجود جریانهای رانت خواری که هر کدام همچنان به سختی از منافع نامشروع خود دفاع میکنند باید به دولت حق داد که برای اعمال تغییرات خود به زمان نیاز داشته باشد.
عضو شورای مشاوران سید محمد خاتمی در خاتمه گفت: با این حال دولت باید توجه داشته باشد که اگر قرار است در سیاست خارجی با تکیه بر نرمش قهرمانانه گشایشی صورت بگیرد که اولین گامها در این رابطه هم برداشته شده است باید نشانههای این نرمش قهرمانانه در داخل منعکس شود که بخشی از آن با پیگیریها و ایستادگیهای دولت امکان پذیر است که اگر برگریدم به انتخابات پیام اصلی مردم در انتخبات ۲۴ خرداد هم همین بود.
آذر منصوری: معطل ماندن شعارهای سیاسی روحانی ضعف دولت است
«برخي ميخواهند نااميدي را به جامعه تزريق كنند». «بايد به دولت اعتماد كنيم»، «شعارهاي سياسي معطل مانده روحاني در انتخابات ضعف دولت است»، «ميراث 8 ساله احمدينژاد با تلاشهاي يكي، دو ماهه قابل رفع نيست». اينها مهمترين فرازهاي سخنان آذر منصوري چهره شناخته شده جريان اصلاحات در گفتوگو با «اعتماد» است. گفتوگوي اجمالي ما با منصوري درباره بايدها و نبايدهاي روحاني در حفظ پشتوانه مردمياش به شرح زير است.
دولت روحاني با فهرست بلندبالايي از نقصانها دولت را احمدينژاد تحويل گرفته است، انبوه بدهيها، خزانه خالي، بيانصباطيهاي مالي و آمارهاي غير واقعي از جمله آنها هستند، روحاني و تيمش با اين ضعفها و مشكلات چه بايد بكنند.
به نظر من بزرگترين مشكلي كه ممكن است براي دولت ايجاد نگراني بكند اين است كه با توجه به نقصان و ضعفهايي كه حاصل عملكرد 8 ساله احمدينژاد است، مردم اين باور را داشته باشند كه اين نابسامانيها در كوتاهمدت قابل حل شدن است اما نكته اساسي اين است كه اين ميراث 8 ساله احمدينژاد با تلاشهاي يكي، دو ماهه قابل رفع نيست و نيازمند مجموع تدابيري است.
روحاني وعده داده بود كه صد روز بعد از تحويل دولت به مردم گزارشي از عملكردش را ارائه كند، به نظرتان اين گزارش ميتواند مردم را همچنان اميدوار نگه دارد؟
آنچه من از حرفهاي روحاني براي ارائه گزارش صد روزگي دولت برداشت كردم ارائه گزارش كاملي از وضعيت موجود كشور به مردم است نه حل مشكلات و كاستيها و نقصان هايي كه از دولت قبلي به او رسيده است. تحويل گرفتن دولت يازدهم توسط روحاني و توقف روند دولت احمدينژاد نشان ميدهد كه آن روند مخرب به ويژه در حوزه اقتصاد متوقف شده و مسير جديدي پيش رو گرفته است.
مردمي كه به روحاني راي دادند به طور ويژه دو خاستگاه داشتند؛ يكي آنهايي كه خواستار رفع مشكلات معيشتي بودند و ديگري جمعي به دنبال گشايش فضاي سياسي كشور، آيا در اين مقطع دولت به اين دو ديدگاه توجه داشته است؟
ما بايد به اين نكته توجه جدي داشته باشيم كه سياست داخلي و سياست خارجي كشور در امتداد يكديگر هستند و عدم توجه به يكي باعث ناكام ماندن ديگري ميشود .
برخي نقد ميكنند كه دولت همه تلاشش را روي دپيلماسي قرار داده است و به امور داخلي توجهي نميكند، اين نقد را قبول داريد؟
دولت اگر بخواهد ديپلماسي موثر و نتيجهبخشي داشته باشد تا به واسطه آن بتواند با اقتدار پشت ميز مذاكره با غرب بنشيند و تحريمهاي سختگيرانه عليه نظام را رفع كند و مانع صدور قطعنامههاي جديدتر عليه كشور شود بايد پشتوانه داخلي محكمي داشته باشد و اين يعني بهبود و حفاظت از اميدي كه در جامعه شكل گرفته است. اگر اين پشتوانه داخلي نباشد شعارها و وعدههاي اميدبخش دولت روحاني همچون پايين آوردن خط فقر، حل مشكل بيكاري و تحقق حقوق شهروندي و گشايش و فضاي سياسي كشور هم حاصل نخواهد شد.
باتوجه به كارنامه سه ماهه دولت روحاني فكر ميكنيد دولت پشتوانه مردمياش را همچنان حفظ كرده است؟
با توجه به اقدامات دولت در اين سه ماهه گذشته پشتوانه مردمي دولت نه تنها حفظ شده است بلكه بخشهايي از اصولگرايان هم كه واقعبين و منصف هستند به اين جمع اضافه شدهاند.
نقاط ضعف و قوت عملكرد سه ماهه دولت را چه ميدانيد؟
بيشترين توفيق دولت روحاني در اين مدت كوتاه در دستگاه ديپلماسي مشاهده ميشود. اهميت اين توفيق زماني دو چندان ميشود كه كارشكنيهاي صورت گرفته عليه اقدامات دولتمردان را در اين ايام در نظر گرفت.
نقطه ضعف دولت چه؟
به هر حال به خاطر تغيير فضايي كه چه در زمان انتخابات و چه پس از آن در سياست داخلي شكل گرفت يكسري شعارهاي معطل ماندهيي وجود دارد كه در فصل انتخابات به مردم وعده داده شد و رسيدگي جدي به آنها لازمه موفقيت بيشتر دولت است چرا كه توفيق در سياست داخلي و سياست خارجي در تلازم جدي با هم هستند و آن چيزي نيست جز پيشرفت در عرصه حقوق شهروندي، آزاديهاي مدني و بهبود فضاي سياسي و...
بيشترين قشر حامي روحاني افرادي بودند خواستارتغيير فضاي سياسي كشور، اما اخيرا بعضي دولتمردان چون وزير دادگستري ميگويند دولت وارد اين ماجرا ها نميشود. فكر نميكنيد اين تهديدي براي پشتوانه مردمي دولت است؟
بحث زندانيان سياسي و محدويتها، گشايش و فضاي سياسي كشور از جمله اين توقعات و انتظارات قريب به اتفاق مردمي است كه در انتخابات 24 خرداد پاي صندوقهاي راي آمدند. اين نكته خيلي جدي است كه هم كنشگران جامعه سياسي بايد به آن توجه داشته باشند و هم دولتمردان كابينه يازدهم. دولت پيگير اين امور هم هست اما برخي مخالفان تندرو ميخواهند به جامعه القا كنند كه دولت اين وعدهها را براي جلب آراي مردم سر داده است
دولت بايد با اين مطالبات و موانعي كه بر سر راه دارد چه كند؟
اينها مطالبات بحق مردم در زمان انتخابات بود كه به گوش حاكميت هم رسيد اما بايد توجه داشته باشيم كه همانطور كه دامن زدن به ديگر مطالبات مردم مثل كاهش تورم، كاهش فقر، كاهش گرانيها و غيره ميتواند فضاي سياسي كشور را تغيير دهد دامن زدن به اين دست مطالبات كه همگان ميدانند در يد اختيارات دولت نيست كه آنها را حل كند.
توصيهتان به روحاني و دولتمردانش براي سامان دادن به اين دست مطالبات چيست؟
ابتدا ما بايد به دولت روحاني اعتماد كنيم و بدانيم برخي ميخواهند جامعه را نااميد كنند. دولت هم بايد براي سامان دادن به مطالبات معطل ماندهاش چارهيابي كند و از برنامههايش در اين باره به مردم خبر دهد. در مقابل مردم هم بايد به مطالباتشان منطقيتر و واقعبينانهتر نگاه كنند چرا كه افراطيون به دنبال اين هستند دستاويزي بيابند تا اميدي كه در جامعه شكل گرفته را به نااميدي تبديل كنند.
روحاني و دولتمردانش چه بكنند كه همواره پشتوانه مردميشان را حفظ كنند؟
اين بستگي به نوع مطالبات و طرح مسائل دارد. متاسفانه برخي آقايان سعي ميكنند با شدت بخشيدن به حجم و سطح مطالبات، اين باور را در مردم ايجاد كنند كه دولتمردان از عهده شعارها و برنامههاي اعلام شدهشان برنميآيند. قاعدتا مخالفان روحاني كه در انتخابات 24 خرداد ناكام ماندند و با بياقبالي مردم مواجه شدند به دليل نگاهشان به دولت پشتوانه مردمي آن را نشانه گرفته اند و همه سعي خود را بهكار خواهند بست تا دولت توفيقي به دست نياورد. مهمترين هدفشان اين است كه بين دولت و پشتوانه مردمي و اجتماعياش شكاف ايجاد كنند و به هواداراني كه به دولت دل بستهاند نااميدي تزريق كنند.
منبع: اعتماد
آذر منصوری در گفتگو با پویش :
در واقع این مردم ایران هستند که در انتخابات نشان دادند که به هیچ وجه در پی راه حلهای خشن و روندی که در بسیاری از کشورهای دیگر اتفاق میافتد برای تغییر فضای حاکم بر جامعهٔ خودشان نیستند.
پویش - سرویس سیاسی: همهٔ مردم و جریانهای سیاسی که به منافع ملی میاندیشند یک صدا از این توافق حمایت کردند و به طبع این حمایت ما شاهد ایجاد جو روانی مثبت و در واقع باورتر شدن روزنههای امید در تمامی طبقات جامعهٔ خود هستیم.
آذر منصوری در گفنگو با پویش اظهار داشت: بعد از توافق تیم دیپلماسی ایران و گروه ۱+۵ در ژنو فضای روانی حاکم بر جامعهٔ ایران دچار تغییرات همراه با امیدواری شد به گونهای که این شادی و شعف را میشود در طبقات مختلف جامعه مشاهده کرد.
وی با اشاره به دلایل این تغییر فضا در کشور افزود: نکتهٔ اول اینکه در طول ۸ سال گذشته افکار عمومی با شکلی از هیاهو و جنجال که بر سر موضوع انرژی هستهای در کشور به راه افتاده بود، مواجه بودند و به همین دلیل افکار عمومی نسبت به این مساله به شدت حساس شده بودند به طوری که تقریبا میشد گفت تمامی طبقات جامعه اعم از فرادست و فرودست و طبقهٔ متوسط پیگیر مسالهٔ هستهای کشور بودند.
وی در ادامه، با اشاره به رویکرد دولت گذشته در قبال مسالهٔ هستهای، بیان کرد: همانطور که مشاهده کردیم، دولت گذشته رویکردی عجیب نسبت به مسالهٔ انرژی هستهای داشت، ابتدا تحریمها و قطع نامههای شورای امنیت را کاغذ پاره میخواند ولی در سالهای پایانی تمامی ناکارآمدیها و مشکلات داخلی، به ویژه ناکارآمدیهای اقتصادیاش را به پای تحریمها گذاشت و همانگونه که آقای دکتر روحانی هم گفتند پر درآمدترین دولت در طول چند دههٔ اخیر بدهکارترین دولت هم بود.
وی با مرور نقش مهم گفتمان سیاست خارجی در مناظرات انتخاباتی دورهٔ یازدهم ریاست جمهوری، افزود: اگر مناظرههای تلویزیونی کاندیداها باز بینی شود، دیده میشود که گفتمان غالب در انتخابات دورهٔ یازدهم، گفتمان سیاست خارجی بود و بر همین اساس چالش اصلی بین کاندیداها هم در درجهٔ نخست چالش سیاست خارجی و نوع مواجههٔ آنها با این چالش بود. در مورد مسائل داخلی هم، مهمترین گفتگوها، بحث بر سر چالشهای اقتصادی بود که بیتاثیر از سیاست خارجی نبود.
این فعال سیاسی اصلاح طلب ادامه داد: از سوی دیگر در طول سالیان گذشته گسترش وسائل ارتباط جمعی و روند رو به افزایش رسانهها و نیز تمرکز افکار عمومی بر مسالهٔ هستهای ایران در کنار حساسیتهایی که نخبگان و جریانهای سیاسی کشور نسبت به این مساله داشتند، برون رفت از چالش سیاست خارجی به یک اولویت جدی در برنامههای کاندیداها تبدیل شده بود و به طبع آن ما شاهد این حساسیت و الویت در افکارعمومی بودیم.
همهٔ این مسایل باعث شد که باز شدن گرهٔ هستهای ایران به یک خواست و مطالبهٔ عمومی در کشور تبدیل شود که با اولین سفر دکتر روحانی به نیویورک و اولین مکالمهٔ تلفنی ایشان و اوباما، فضای حاکم بر بازار و به ویژه جامعه با توجه به حساسیت این مساله به کلی تغییر کند و افکار عمومی منتظر اتفاق و گشایشی جدید بر روند حاکم بر مسالهٔ هستهای و شاهد باز شدن گره و قفل تحریمها و قطع نامهها در کشور باشند.
وی با اشاره به حمایت مردم و جریانهای سیاسی از توافق ژنو، تصریح کرد: وقتی اولین توافق بین دستگاه دیپلماسی کشور و گروه ۵+۱ در ژنو اتفاق افتاد، همهٔ مردم و جریانهای سیاسی که به منافع ملی میاندیشند یک صدا از این توافق حمایت کردند و به طبع این حمایت ما شاهد ایجاد جو روانی مثبت و در واقع باورتر شدن روزنههای امید در تمامی طبقات جامعهٔ خود هستیم. با این امیدواریهایی که ایجاد شده، مردم منتظر حل مسائل داخلی و گشایش مشکلاتی با جامعهٔ جهانی داریم، هستند.
وی فضای امیدواری ایجاد شده در جامعه را واکنش مردم به توافق ژنو خواند و ادامه داد: جو امیدواری که در جامعه ایجاد شده به نوعی پیام مردم پس از اجرای این توافق است. اگر ما خواست و مطالبهٔ مردم را مبنای تصمیم گیریهای قوای حاکم بر کشور در نظر بگیریم، علی القاعده مردم نشان دادند که خواستشان در حوزهٔ سیاست خارجی، خارج کردن ایران از انزوا و ابلاغ پیام صلح و دوستی مردم ایران به جامعهٔ جهانی است. در واقع این مردم ایران هستند که در انتخابات نشان دادند که به هیچ وجه در پی راه حلهای خشن و روندی که در بسیاری از کشورهای دیگر اتفاق میافتد برای تغییر فضای حاکم بر جامعهٔ خودشان نیستند.
وی افزود: مردم ایران به دنبال تداوم روند صلح بین ایران و جامعهٔ جهانی هستند و اگر این مطالبه مد نظر قرار بگیرد، خودش میتواند مهمترین پیام برای دستگاه دیپلماسی ایران و اتفاقا طرفهای درگیر با ایران، گروه ۱+۵ و حتی همهٔ قدرتهایی باشد که در مقابل خواست و مطالبهٔ مردم ایران مقاومت میکنند. هم چنین این مهمترین پشتوانه و دلیل برای حمایت از دستگاه دیپلماسی ایران است. به ویژه اینکه در این برهه از مذاکرات تقریبا یک صدایی کامل بین جریانات سیاسی و قوای حاکم بر کشور وجود داشت و ما با تقدیر و تشکر رهبری هم مواجه بودیم.
منصوری در پایان ثصریح کرد: اگر این اقدام که اولین گامش توسط دستگاه دیپلماسی کشور برداشته شده، همینگونه ادامه بیابد، ما بیشتر شاهد تغییر رویکری میشویم که کشور ما را در طول سالیان گذشته به این مرحله از مشکلات و مصائب و بحرانها رسانده است
۱۳۹۲ آذر ۱۵, جمعه
چیزی بگو... حرفی بزن... (برای آذر منصوری) نویسنده : نفيسه زارع كهن
خبرت نیست! زیرو رو می کنم خبرگزاری ها و سایت ها را : مصطفی تاج زاده ازخود دفاع نکرد ،عبدالله مومنی آزاد شد ،احتمال آزادی میردامادی ،علی ملیحی در انفرادی ،بهاره هدایت هم چنان … اما ازتو هیچ خبری نیست.
کجایی. کجایی که خبری نداریم. تنها ملاقات روزهای سه شنبه و بس. هنوزدر همان سلول ۱۴ هستی، مانوس شده ای آیا ، صاحب خانه شده ای. آیا صدایت هنوز درهمان راهروی تنگ و باریک می پیچد. آیا گوشی هست که صدایت را بشنود.هنوز هم به زندانبان می گویی برای ما هم دعا کن که روزی صدای خنده مان بلند شود. صدای خنده ات نمی آید هنوز. هنوز همان روسری نخودی ،آبی را سرمی کنی؟ همان که گه گاه می دیدمش شسته ای و درهواخوری کوچک بند یک روی طناب کوچک معلق گذاشته ای تا خشک شود وهنوز همان چادر سورمه ای با گل های سفید را سر می کنی آیا. به یاد آن هائی که آمدند و رفتند، دعا کردند و رفتند، دعایشان مستجاب شد و رفتند. تو مانده ای چکار آذر خانم. می دانی فرصت نشد چندان با شما صحبت کنم یا ببینمتان فقط یک بار همان که پیغام داده بودی توکل کن به خدا …و روزهای دیگر صدایت را می شنیدم وقتی با زندانبان ها گهگاه حرف می زدی ومن تصور می کردم چهره ات را درهمان عکسی که دستت زیر چانه است و نمی دانم به کجا خیره شده ای؟ تسبیحت را هم اما دیدم همو که ساخته بودی با نی و نخ و با کاغذ شکلات تزیین شده بود ؛هدیه ای که بچه ها با آن ذکر می گفتند تا دلشان آرام شود که الا بذکرالله تطمئن القلوب…و بعد ها بچه ها گفتند مادری کرده ای برایشان درروزهای تلخ و تنهایی و چه خوب که آن جا کنارشان بوده ای. اما حالا کجایی. هیچ خبرت نیست. دم سال نویی آیا نمی خواهی به خانه بیایی، روزجهانی ات هم گذشت زن ، نیامدی. کاری هم نبود اما اگر بودی شاید می بود. باز سخنرانی می کردی. حالا هفته ای مانده به پایان سال بد. دارد تمام شود سال شک و سال اشک. سفره هفت سین را که می چینند، هزارها سال است می چینند. اگر نیایی پسرها تنهایی چه کنند. ما چه کنیم با بغضی که به یاد تنهائی ات در هنگام تحویل سال در گلو می پیچد. زن خبری بده خدا را. خبری بده، چیزی بگو که با آن دل تنهائی مان تازه شود .
گفتوگو با آذر منصوری
*خانم منصوری! با توجه به وعده دولت تدبیر و امید برای انتشار گزارش عملکرد صد روزه، در ابتدا میخواستم ارزیابی شما را از کارنامه سیاست داخلی دولت داشته باشیم؛ با تاکید بر اینکه دولت یازدهم به سیاست خارجی و اقتصاد بیشترین توجه را داشته است؟
برای اینکه ما این صد روز دولت را به شکل واقعبینانه مورد ارزیابی و نقد قرار دهیم و به آن توجه دقیقتر و منصفانهتری داشته باشیم، باید نیم نگاهی به انتخابات دوره اخیر، وعدهها و مطالبات مردم داشته باشیم. با توجه به مطالبات و رویکرد و خواست اجتماعی مردم، در این انتخابات مردم شعارها و گفتمان دکترروحانی را به مطالبات خود نزدیکتر دیدند و ایشان را انتخاب کردند. پس نکته قابل توجه این است که گفتمان غالب، حل بحران سیاست خارجی بود و عمده تمرکز دولت بر حل این بحران و چالشی است که دستاورد دولت نهم و دهم است. به همین دلیل عمده تلاش دکتر روحانی بیشتردر حوزه سیاست خارجی و رفع بحرانهای دیپلماتیک دیده میشود و البته اذهان عمومی هم تحرکات دیپلماسی وزارتامورخارجه و تیم مذاکره کننده او را پیگیری میکند و تاکنون مذاکرات با کشورهای1+5 و تیم مذاکره کننده در عرصه سیاست خارجی اثرات و عملکرد مثبتی داشته و آنچه در دورههای قبل باعث ایجاد جو بیاعتمادی نسبت به ایران شده بود را فرو ریخته و علائمی از حل بحران هستهای و رفع اثرات سوء قطعنامهها و تحریمها بر علیه کشور دیده میشود واین تلاشها موفقیتآمیز بوده است که در ادامه حیات این دولت میتوانیم شاهد موفقیتهای باشیم. درباره شاخص رشد اقتصادی اقتصادانان میگویند که روند مخرب گذشته متوقف شده و تا حدودی اوضاع اقتصتئی به سمت بهترشدن حرکت میکند. البته به نظر من در عرصه سیاست داخلی با توجه به انبساطی که در فضای سیاسی کشور به وجود آمده، میتوانیم در تداوم این روند گشایش بیشتر در فضای باز سیاسی را شاهد باشیم. به عنوان مثال اولین اتفاق مثبت در حوزه سیاست داخلی، تلاش برای عمل کردن به وعده بازگشایی «خانه سینما»، بازتر شدن فضای رسانهها و مطبوعات کشور است، اگرچه ما شاهد توقیف روزنامه بهار هم هستیم. که البته انتظار میرود وزارت ارشاد تلاش جدی خود را برای رفع توقیف بکار گیرد.
از طرف دیگر توجه دولت برای تدوین منشور حقوق شهروندی حاکی از آن است که نشان میدهد دولت تلاش میکند تا به مطالبات مردم و بهبود وضعیت آنها کمک کند. اما روی همرفته فضا و شرایط به سمت بهبود میرود.
*درباره عملکرد دولت درباره مطبوعات و فضای رسانهها انتقادهایی وارد است.
ببینید اگرچه ما شاهد کم رنگ شدن فضای امنیتی در عرصه رسانهها هستیم و به عنوان مثال سایتها و خبرگزاریها و مطبوعات با رونق بیشتری به فعالیت ادامه میدهند اما مقاومتهای جدی هم در این زمینه صورت گرفته و روزنامههای نشاط، اقبال و هممیهن هنوز منتشر نشده است. من فکر میکنم که دولت باید بیشتر به بدنه اجتماعی و مطالبات آنها توجه کند و بایستی وزیرفرهنگ و ارشاد اسلامی ایستادگی بیشتری برای عمل کردن به بخشی ازمطالبات مردم در انتخابات کند.مطبوعات و رسانهها بازوان قدرتمند دولت در انجام بخشی ازماموریت آنها هستند و بی توجهی به این عرصه، به اعتماد در جامعه آسیب میزند. وقتی رسانهها بتوانند خود را احیا کنند تاثیرعملی و البته زودبازده آن این خواهد بود که خلاء اطلاعرسانی دولت را جبران کنند و بیشتر به مردم و آگاهی ببخشند و البته مطالبات مردم را به اطلاع دولت برسانند.یعنی نقشی دوسویه
*شما درباره توجه دولت به حقوق شهروندی صحبت کردید. البته در این مورد هم انتقادهای زیادی از دو طرف، چه موافقان و چه مخالفان به آن میشود. شما این را چگونه ارزیابی میکنید؟
بله. دولت باید درهمه زمینهها توازن برقرار کند. چه در زمینه مسائل اقتصادی وسیاست خارجی و چه در زمینه سیاست داخلی و بهبود آن. نمیتوان انتظار داشت که حرکت یکجانبه در دراز مدت میتواند موفقیتآمیز باشد. به نظر من این عرصهها درهم تاثیرگذار هستند و تلازم جدی با هم دارند.دولت باید به وعدههایش عمل کند. البته نباید فراموش کنیم که طیف افراطی با توجه به شکست خود در این انتخابات ازتمام توان خود استفاده میکند که دولت در پاسخگویی به مطالبات مردم نتواند عمل کند و این امید در جامعه تداوم نیابد. ما این روند را در اخذ رای سه وزیر قبلی یا وزیر ورزش دیدیم و تمام تلاش آنها این است که به بدنه اجتماعی و هواداران دولت بگوید که آنها از عهده عمل به تعهدات خود بر نمیآیند و بین بدنه اجتماعی و دولت فاصله بیاندازد. من به نظرم میرسد که توجه به حقوق شهروندی و جامعه مدنی پویا باعث میشود که مشارکت آگاهانه مردم توسعه یابد و ازطرف دیگر با ایجاد توازن منطقی بین انتظارات مردم و مسائل همه جانبه کشور جلوی گسست میان دولت و بدنه اجتماعی گرفته شود و نیازمند تدابیر خاص است تا دولت بتواند برای عمل کردن به مطالبات مردم در برابر گروههای فشار و خودسریها و تندرویها ایستادگی بیشتری بکند.
*دولت برای اینکه دولت بتواند در مقابل گروههای فشارقویتر عمل کند چه کارهایی را باید انجام دهد؟ شما چه پیشنهاد و یا راهکاری دارید؟
توجه به ظرفیتهای قانونی که در جامعه به محاق رفته و موجب شده گروههای خودسر و به قولی گروههای فشار در جامعه قوت بگیرند از بهترین راهکارهای ممکن است. دولت یازدهم در این زمینه تلاش میکند که با ظرفیتهای قانونی جلوی افراطها را بگیرد. البته همه هدف و تلاش افراطیون بدنه اجتماعی همراه دولت است و میخواهند که آن را از دولت جدا کنند. من فکر میکنم که همراهی و حمایت و اعتماد بدنه اجتماعی بسیار مهم است و برای همین من مدام بر آن تاکید میکنم.در واقع آنها با هدف قرار دادن بدنه اجتماعی دولت تلاش میکنند به هرحال ثابت کند که ما اختیار داریم نه دولت و پاشنه آشیل روحانی بدنه اجتماعی است که اگر هدف قرارگیرد فشارها بر دولت زیاد میشود. دولت برای مهار اینها بایستی با مردم و سران سایر قوا تعامل داشته باشد تا بتوانند از حقوق مردم دفاع کند و از تمام بسترهای قانوناساسی برای پایان دادن به بیقانونی گروههای خودسر و عدم التزام آنها به قانون پایان دهد؛ تا جلوی ایجاد فضای ناامنی و کارشکنی در کار دولت که هدف آنها است را بگیرند.
*عملکرد دولت از ترکیب کابینه و انتصاب استاندارها را چگونه میبینید، با توجه به اینکه وزیرکشور غیراصلاحطلب است. در انتخابات آینده چه چشماندازی از عملکرد آنها دارید؟ آیا به نظر شما این انتطارات برآورده خواهد شد یا نه؟
استاندارها نماینده مستقیم دولت در استانها هستند. یعنی به نوعی استاندارها کسانی هستند که باید مطالبات حامیان دولت را بشناسند و آنها را در اختیار دولت قرار دهند. آنها باید بدند اجتماعی را اغنا کنند که این دولت در مجموع با آنها و مطالبات آنها همراهی میکند. البته دکتر روحانی بارها اعلام کرده که دولت او دولت اعتدال است اما باید این را توجه داشته باشیم که اعتدال به معنی تسلیم در برابر افراطیون نیست .مسئله مهم این است که استانداران انتخابی نماد رویکرد دولت روحانی در سراسر کشور باشند و من فکر میکنم که این ارتباط و همگرایی در بدنه دولت به چشم میخورد. اگر این همگرایی باشد مسلما در زمان انتخابات آتی هم استاندارها و وزارت کشور اتاکیدشان بر حفط اعتماد عمومی بدنه اجتماعی است تا امید در جامعه در جریان باشد و جای آن را یاس نگیرد. انتخاب استانداران در اختیارهیئت دولت و وزیر کشور است و به نظرم این دغدغهها و انتقادها قابل رفع شدن است اما رویکرد مجلس و مقاومت قاطبه نمایندگان جای تامل و بحث دارد. اگر نمایندگان مردم به مطالبات مردم و بدنه اجتماعی توجه دارند، باید به فکر تداوم نمایندگی خود برای نمایندگی مطالبات مردم توجه کنند. به هر حال در این مدت عملکرد بعضی از آنها در زمان اخذ رای اعتماد به کابینه، فشار بر دولت برای معرفی افراد مورد نظر آنها برای استانداریها و مسائل دیگر از نظر مردم پنهان نمانده است.
* آیا دولت رابطه نظاممندی با احزاب و گروههای اصلاحطلب داشتهاست. چه پیشنهاد و انتظاری دارید؟
روند ناصواب دولت قبلی به تشکیلات و فعالیت حزبی ضربه بسیار مهلکی زد و ما امیدواریم در این دوره دولت و وزارت کشور بتواند به فعالیت نهادهای مدنی کمک کند. مهمترین مسئلهای که احزاب به آن تاکید دارد این است که دولت در مواجهه با احزاب و تشکلهای مدنی مانند سایر حوزهها به رعایت قانون و در این زمینه رعایت قانون احزاب توجه کند. در قانون احزاب به تمام فعالیت احزاب، ازتوقیف پروانه تا اخذ مجوز فعالیت و انحلال توجه شده و اینکه احزاب چه روندی را باید طی کند تا بتوانند به فعالیت خود ادامه بدهند. انتظار میرود که دولت به احیای احزاب که درتوسعه سیاسی کشور مقوله بسیار مهمی است، جدیت بیشتری داشته باشد و اگر ما میخواهیم مردم به سمت مشارکت آگاهانه و دموکراتیک در کشورحرکت کنند، باید بدانیم که این مسئله اتفاق نخواهد افتاد مگر درسایه حزبی شدن و تفکر حزبی، تا اینکه تشکیلات منسجم به فعالیت خود در فضای آزاد و امن ادامه دهند.
* برای ارتباط و تعامل شورای مشاوران خاتمی با دولت نشستی در اوایل دولت روحانی برگزار شد؛ آیا راهکار و برنامهای مشخص تنظیم شده است و آیا نظرات شورا به دولت منتقل میشود؟ چگونه؟
شورای مشاوران با هدف به کارگیری همه توان نیروهای حقیقی و حقوقی در انتخابات یازدهمین دوره ریاستجمهوری تشکیل شد و در عمل توانست بر رویکرد انتخابات و مردم تاثیر بگذارد و امروز چند نفر از اعضای شورا در کابینه حضور دارند. هدف اصلی شورا در حال حاضرحمایت از دولت و ارائه مشورت به دولت در صورت نیاز است نه مداخله در کار دولت و تلاش اصلی شورا این است که چالشها را کم کند و بر ارتباط دولت با بدنه اجتماعی کمک کند.
*کارنامه دولت یازدهم را از سهم و جایگاه زنان در کابینه چگونه ارزیابی میکنید؟
زنان فرصتهای بزرگ اجتماعی در جامعه ایران و نیمی از جمعیت کشور هستند اما متاسفانه سهم آنها گاه تا پای صندوقهای رای است. اخیرا گزارش شکاف جنسیتی که توسط مجمع جهانی اقتصاد تحت عنوان گزارش شکاف جنسیتی جهان درسال 2013منتشر شده که ایران در آن از 139 کشور رتبه 136 را کسب کرده است. این گزارش نشان میدهد در هشت سال گذشته کشورهایی از ایران جلو افتاده اند که قبل از آن شرایط چندان مناسبی نداشتند. این شاخص نشان میدهد که رتبه مشارکت سیاسی زنان در ایران تنزل پیدا کرده است. (رتبه 129).میانگین سهم زنان از پارلمان های دنیا سال هاست از 20 درصد فراتر رفته در حالیکه صرف نظر از کیفیت در ایران به 5درصد نرسیده ست. ما الان سهم بسیار اندکی از زنان را در مجلس قانونگذاری داریم. درمجلس خبرگان، مجمعتشخیص مصلحت نظام زن نداریم، قاضی زن، رئیس جمهور زن نداشتیم تنها وزیر زن که در دولت قبلی داشتیم با وضع ناخوشایندی برکنار شد .
در این دوره دولت از ظرفیت زنان در پستهای معاونت وسخنگوی وزارت امورخارجه استفاده کرده است، اگرچه جامعه زنان انتظار بیشتری داشتند و ما شاهد انتخاب وزیر نبودیم و این از چالشهایی است که میتواند مطرح شود.ما وقتی به واقعیتهای جامعه زنان نگاه میکنیم میبینیم زنان با رشد توام با توانمندی در همه حوزه ها همه روبهرو بودند. چند سال است که در کنکور سراسری و ورود به دانشگاه زنان سهم بیشتری دارند، جامعه زنان با سواد تر توانمند تر و مسلما مطالباتش نیز تغییر کرده است.
* از طرف دیگر آمار بیکاری زنان در جامعه هم بیشتر است.
بله. متاسفانه از استعدادها و توانمندیهای زنان به طور مساوی استفاده نشده است. اگر دولتها به سند چشمانداز 20 ساله وقانون اساسی توجه بیشتری داشته باشند، تفاوت نگرش به جنسیتها را برنمیتابند و اینکه خود حضرت امام درباره زنان فرموده که زنان باید در مقدرات اساسی کشوردخالت داشته باشند. از طرف دیگر ما باید برای بهبود شرایط زنان حداقل به شرایط زنان در کشورهای منطقه توجه داشته باشیم که چگونه برای برداشتن تبعیضهای جنسیتی فعالیت میکنند. زنان در افغانستان در زمان طالبان با جزمگرایی مذهبی مواجهه بودند ولی امروز در موقعیت سیاسی زنان شاهد رشد خوبی هستیم. زنان توانستهاند در نهادهای دموکراتیک و وازرتخانهها حضور داشته باشند و مشارکت سیاسی موثر و چشمگیری را در این کشورشاهد هستیم و در جریان سازی عدالت جنسیتی کارهای خوبی را انجام دادهاند.
* در زمینه عدالت جنسیتی چه کارهایی در ایران شده است؟
ما قبلا درباره سهم 30 درصدی زنان بحثهایی خیلی جدی داشتیم کارهای بسیار جدی در قالب برنامه چهارم توسعه و با پیگیری مرکز امور مشارکت زنان در دولت هفتم و هشتم با استفاده از ظرفیت های جامعه مدنی انجام شد اما متاسفانه با تغییر دولت اکثر فعالیتهای زنان و نهادهای مدنی فعال زنان یا تعطیل شدند و یا فعالیت آنها به حاشیه رانده شد.
خانم منصوری به نظر شما گسست تجربه آیا به نهادینه نشدن فعالیتهای قبلی برنمیگردد؟
بله. به هر حال دولت محور بودن برنامهها و نهادینه نشدن فعالیتهای توسعهمحورباعث میشود وقتی که دولت و نگاه آنها تغییرکند با مشکلاتی مواجه شویم که در نهایت فعالیتهایمان متوقف شود و یا دوباره از نقطه صفر شروع شود.
*چه راهکاری را مناسب میدانید؟
دولتهایی که به توسعه همه جانبه توجه دارند باید برای همه انسانها سهم برابری قایل شوند و به همه ابعاد توسعه توجه کنند. تجربه دنیا نشان داده که دولتها با تفکر حزبی و فعالیت حزبی توانستهاند از ظرفیتهای جامعه خود استفاده کنند.
چه چشماندازی برای حضور فعال زنان درعرصههای متفاوت اجتماعی در دولت یازدهم میبینید؟
به نطرم که در این مدت دولت نسبت به حوزه زنان تا حدودی عملکرد مثبتی داشته است.
*مصداقیتر میفرمایید؟
ببینید انتخاب خانم ملاوردی به عنوان معاونت زنان با توجه به تسلط ایشان به موضوع عدالت جنسیتی اتفاق مهمی است و ایشان چالشها و راهبردها را میشناسند. از طرف دیگر معاونت امور زنان برآیند مرکز امور مشارکت زنان ریاستجمهوری در دولت اصلاحات است که با این رویکرد فعالیت خود را شروع کرده است. ایحاد معاونت زنان در دوره دولت اصلاحات مطرح شد و خانم شجاعی و تیم ایشان تلاش زیادی کردند و امروز حضورمعاونت زنان در هیئت دولت اتفاق بزرگی است و ما امیدواریم در این حوزه شاهد گامهای بزرگتری باشیم.
پیروزی عقلانیت ( آذر منصوری )
مذکرات نفس گیر چند روز گذشته تیم مذاکره کننده ایران و گروه 5+ا علی رغم همه پیچید گی ها با برداشتن اولین توافق بین طرف های گفتگو به نتیجه رسید و به موجی از نگرانی ها خاتمه داد.حساسیت موضوع آن قدر بالا بود که همه نگاهها در اقصی نقاط دنیا به ژنو دوخته شده بود تا شاهد چیده شدن اولین میوه تدبیر و عقلانیت در دولت یازدهم جمهوری اسلامی باشند.به طور قطع این مذاکرات برای تیم دپلماسی ایران بسیار حساس و تعیین کننده بود چرا که در صورت به نتیجه نرسیدن این دور از مذاکرات و کشیده شدن آن به دور بعدی حصول توافق کاری به مراتب دشوار تر بود.اتحاد چند کشور که در طی این دور از مذاکرات به واقع نشان داده بودند که در مترصد ضربه زدن به منافع استراتژک ایران در هر موقعیتی هستند موجب نگرانی های در بین همه کسانی شده بود که چشم به این مذاکرات دوخته بودند و هران بیم آن می رفت که لابی های آنان در نتیجه مذاکرات تاثیر بگذارد اما تیز هوشی ،عقلانیت و تدبیر تیم دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران همه این نقشه ها و لابی ها را نقش بر آب کرد و به همه آنان که ایران را تهدید به گزینه نظامی می کردند ثابت نمود که وقتی دولتی خواست ،اراده و مطالبات مردم خود را نمایندگی کند بزرگترین قدرت ها نیز ناگزیرند سر تسلیم در برابر این خواست فرود آوردند .بدون تردید به محاق رفتن تند روها در داخل از یک سو و انزوای اسرائیل و هم پیمانان استراتژیکش از سوی دیگر کارسهل و ساده ای آن هم در کوتاه مدت نبود .همه ناظران یه خوبی می دانستند که تحقق نتیجه برد برد با توجه به این موانع کار ی دشوار و نفس گیر است اما عقلانیت و تدبیر دستگاه دیپلماسی ایران به ویژه تسلط توانمندی و تدبیر دکتر ظریف وزیر رئیس این هیئت به بار نشست و اولین توافق معنی دار صورت گرفت..این توافق و پیروزی از به چند دلیل دیگر نیز حائز توجه و اهمیت است
مهم ترین دلیل که ان که در طی هشت سال گذشته و هم زمان با روی کار آمدن دولت نهم و دهم حقی مسلم به تهدیدی علیه ایران در جامعه جهانی تبدیل شده بود .از یک طرف زبان تهدید علیه جهان در خارج و از طرف دیگر ناتوانی و بی تدبیر در فضای داخلی و گسست اعتماد دولت _ملت در داخل بهترین بهانه را به دست دشمنان استراتژیک ایران داده بود تا با ایجاد اتحادی بی سابقه بین خود و دیگر قدرت های جهان ایران را به عنوان کشوری که تهدید کننده صلح و دموکراسی در جهان است معرفی نمایند و با همین بهانه با فشار روزافزون بر علیه ایران و روند رو به تزاید تحریم ها و صدور قطع نامه های بی سابقه زمینه را برای تقویت گزینه نظامی در مقابل ایران فراهم کنند .تداوم رویکرد دولت گذشته نیز بهترین فرصت و دستاویز برای آنان بود تا با تحقق این بخش از اهداف کوتاه مدت که زمینه دست یابی اهداف بلند مدت خودرا فراهم کنند. از همین روی نیز رویکرد آنان در انتخابات گذشته عدم تغییر در رویکردی بود که بر سیاست داخلی و خارجی ایران حاکم بود ..رویکردی که نتیجه عملکردش گسترش تنش زایی ،بی اعتمادی و تبدیل کردن فرصت ها به تهدید بود.شاید دلیل مهم دیگر نیز همین مسئله باشد که مهار تهدیدی بی سابقه آن هم پس از هشت سال بی اعتمادی آن هم در کوتاه مدت تقریبا دور از دسترس بود اما زمانی که عقلانیت و واقع بینی مینای رفتارها و تصمیم گیری ها باشد به طور قطع نتیجه نیز متفاوت و البته برد _برد خواهد بود .اما شاید دلیل دیگر اهمیت این توافق موقعیت منطقه ای ایران باشد که درک آن از ضرورت های تاکید بر سودمند بودن این مذاکرات بود .در طی سال های اخیر به ویژه چند ماه گذشته موجی از افراط گرایی فرقه ای و مذهبی در کشورهای خاور میانه به راه افتاده که چنانچه چشم بینا و گوش شنوایی وجود داشته باشد دیدن و شنیدن صدای زنگ های خطر ان در کشورهایی همسایه آن کار ساده ای است .موفقیت ایران در این مذاکرات می تواند به همان میزان که تهدیدها علیه ایران را متوقف نمود با گسترش نقش آفرینی ایران در دور کردن این نوع از بحران ها نیز تاثیرات جدی به جای بگذارد .
پیروزی عقلانیت و تدبیر بر همه مدافعین آن که بحق قاطبه مردم ایران هستند مبارک باشد انشالله .
لزوم حمایت از سیاست های دولت روحانی ( آذر منصوری )
این روزها که بخشی از تصمیم های نشست مشترک گروه 5+1 در حال اجراست و همزمانی اجرای این تصمیمات با مراسم سیزده آبان بطور قطع برای آینده ایران به روزهایی سرنوشت ساز و تاریخی مبدل خواهد شد.از یک سو مخالفین داخلی همه تلاش خود را بکار گرفته اند تا این تلاشها برای برون رفت کشور از بحران ها ی پیش رو به نتیجه نیانجامد و از سوی دیگر نیز مخالفین بیرونی نیزدر تلاشند تا ناکارآمدی این دولت و البته نظام را در صحنه داخلی و بین المللی به اثبات رسانند.ایجاد ناامنی در مرزهای کشور و درگیر کردن ایران با تنشهای قومی و مذهبی نیز بخشی از این دستور کار است که همه باید نسبت به آن ها اشراف ،آگاهی و واکنش منطبق بر منافع ملی داشته باشند .هر اقدام شتابزده و احساسی در چنین شرایطی بدون تردید تامین کننده اهدافی است که این گروه از مخالفین دولت روحانی وکشور و نظام در پی آنند.
نگارنده در یادداشتی پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات دور یازدهم ریاست جمهوری با عنوان دستور کار جدید افراطیون به راهبردها و استراتژی افراطیون داخلی و خارجی برای پیشبرد اهداف کوتاه مدت و بلند مدت آن ها به رشته تحریر در آوردم .( مخاطب این نوشته را نیز به مطالعه یادداشت مذکور توصیه می کنم.)به نظر می آید که افراطیون پس از شوک انتخاباتی 24 خردادوارد کارزار شده اند و با هر گامی که دولت روحانی برای بهبود اوضاع داخلی و بین المللی بر می دارد آنان نیز رفتارهای تقابل جویانه خود را به نمایش می گذارند که نصب بیلبوردهای گسترده در تهران و برخی از استانها بر علیه تداوم مذاکرات دولت نمونه ای از جنس همین رفتار هاست.آن چه روشن است و در سخنان اخیر سید محمد خاتمی نیز مطرح شده است هدف اصلی افراطیون هم داخلی و هم بیرونی القای جو ناامیدی نسبت به توانایی این دولت در عمل به وعده هایی است که در زمان انتخابات قول تحققش را به طرفداران خود داده است .به این ترتیب مهم ترین پشتوانه
روحانی یعنی حامیان او دچار تزلزل شده وآن ها نیز خرسند از نتیجه ای که بدنبال آن بودند کشور را به صحنه یکه تازی های خود تبدیل خواهند نمود.بنابر بر این تحلیل آن چه که آنان در پی آنند تحقق این هدف و شکاف و چند دستگی در طیف هواداران دولت یازدهم است.تا با قبضه نمودن مجلس اینده مجددا نهادهای منتخب دموکراتیک را یکی بعد از دیگری از آن خود کنند .گویی فراموش کرده اند که در هشت سال گذشته با در اختیار داشتن تمامی نهادهای این نهاد هاکشور را با چه بحران های داخلی و بین المللی مواجه کرده اند.
هدف از طرح مقدمات فوق تبیین صورت مسئله ا ای است که اصلاح طلبان و گروههای حامی دولت یازدهم با ان مواجهند .یادمان نرود که این طیف در دوران هشت ساله اصلاحات نیز بخشی از اقدامات مشابه امروز خود را برعلیه دولت خاتمی به انجام رساندند .اما امروز اصلاح طلبان باید با دیروزشان تفاوت های بسیار داشته باشد .بطور قطع بالا بردن مطالبات آن هم در مواجهه با دولتی که هدف آماج افراطیون قرار گرفته ،خود می تواند به پاشنه اشیل این دولت تبدیل شود.حال این مطالبات در حوزه حقوق شهروندی باشد یا حل کردن بحران های بین المللی و یا بهبود اوضاع نابسامان اقتصادی کشور.همه مدافعین روحانی قبل از ورود به انتخابات بر این اوضاع اشراف کامل داشتند و همه نیز می دانستند که برون رفت از این وضعیت نیاز به آرامش و زمان کافی و همکاری و همدلی همه جریان های حامی روحانی دارد.بنابر این حل مشکلات فوق نه تنها به زمان کافی نیاز دارد بلکه باید مراقب بود با طرح برخی مطالبات که خود می دانیم حصول آن در ید اختیار این دولت نیست زمینه ساز جوی نشویم که افراطیون بدنبال آنند.باید باور داشته باشیم که مهم ترین عامل تقویت و کارآمدی این دولت و پیشبرد اهداف و برنامه هایی که قولش را به مردم داده حفط پایگاه اجتماعی اوست .باید باور داشته باشیم که دولتمردان آن از همه ظرفیت های موجود برای حل بحران های داخلی و خارجی بهره می گیرند و نیز برای حفظ این پایگاه اجتماعی در پی حفظ و رعایت حقوق شهروندی همه ایرانیان هستند .واتفاقا در چنین شرایطی است که رادیکالیزم بیشترین تهدید ممکن بر علیه این دولت خواهد بود .هدفی که افراطیون با ایجاد آن بزرگترین ضربه را به امید و نشاط موجود در جامعه وارد خواهند نمود.
مشاركت سياسي زنان و حضور آنان در قدرت در گرو پاسخ به دو پرسش اساسي است. ( آذر منصوری )
خاتمی و مخالفان او ( آذر منصوری )
۱۳۹۲ آبان ۲۸, سهشنبه
آذر منصوري (( اصلاح طلبان پيروز انتخابات مجلس بعدي هستند )) روزنامه اعتماد 27 آبان 1392
ورود زودهنگام اصولگرايان به انتخابات مجلس دهم و اين توجيه كه اصلاح طلبان پيش از آنها وارد انتخابات مجلس شده اند موجب شد كه به سراغ آذر منصوري از اعضاي شوراي مشورتي اصلاح طلبان برويم. منصوري معتقد است كه اصلاح طلبان هنوز هيچ برنامه يي براي انتخابات مجلس بعدي ندارند اما بدون شك اكثر كرسي هاي مجلس بعدي در اختيار اصلاح طلبان خواهد بود. گفت وگوي «اعتماد» با آذر منصوري در ادامه مي آيد.
منبع اعتماد 27 آبان 92
آذر منصوری (( در رسای شیخی که نماد آزادگی و وارستگی بود ))
پنج شنبه 16 آبان ماه 92 بزرگ مردی آزاده از میان ما رفت.شیخ فتح الله تاجیک اسماعیلی روحانی آزاده و وارسته شهرستان ورامین به ملکوت اعلی پیوست .این روحانی 90 ساله را همه مردم شهرستان ورامین و همه کسانی که او را حتی برای یک بار دیده بودند می شناسندو بسیار دوست میداشتند و گرامیش می شمردند..چرا که شیخ بی ادعای ما نه از لباس خود ردایی برای تفاخر که این لباس واسطی بود بین او و همه کسانی که او را می شناختند.و مرا که شناختم از او محدود به دو دهه اخیر است نیز یارای نوشتن از او و در فقدان او نیست.این روحانی آزاده از که از بنیانگذاران حوزه علمیه امام صادق (ع) ورامین است در همین مدرسه فارغ اتحصیل شد اما فقط یک بار آن هم در سال 1356 به اقامه نماز جماعت در محله روغن کشی ورامین مبادرت ورزید.و گه گاه در ایام محرم به سخنرانی می پرداخت .اما تاکید و تلاش مکرر و خستگی ناپذیر او برای آگاهی بخشی مثال زدنی است.شغل اصلی شیخ ما کشاورزی بود .دستان همواره پینه بسته اش بر این واقعیت تاکید می کرد .شیخ همواره یار مظلومان و ستمدیدگان بود او هیچگاه حقیقت را به مسلخ مصلت نبر د واز بیان واقعیت ها ی درد مردم تردیدی به خود راه نداد.او از فعالان نهضت امام خمینی (ره)در سال 1342 بود که به همراه دیگر فعالان سیاسی از جمله آیت الله محمد کمره ای عزتی مشغول به اطلاع رسانی و پخش اعلامیه و ارتباط گیری با دیگر فعالان سیاسی در سایر شهرستان ها بوده اند که بعد از قیام پانزده خرداد 42 و اغاز دور تازه ای از دیکتاتوری در سراسر کشور مدتی متواری و مخفی شدندو بعد از آزادی امام خمینی(ره) از زندان عشرت آباد شیخ از شخصیت هایی بود که بطور مخفیانه عده ای از مردم ورامین را به دیدار امام خمینی برد.
هم زمان با بسته شدن فضای سیاسی کشور او به همراه عده ای از خیرین منطقه که در سال 1340 اقدام به تاسیس و ساخت بنای حسینیه بنی فاطمه (ص)کرده بودند از این مکان برای فعالیت های سیاسی و مخفی خود استفاده می کردند..این فعالیت های او علی رغم همه تهدیدهای پنهان و آشکار رژیم تا انقلاب اسلامی ادامه داشت .با شکل گیری انقلاب اسلامی شیخ نیز در منطقه ورامین با همراهی دیگر مبارزین اقدام به برپایی تظاهرات گسترده بر علیه رژیم پهلوی نمودند که بعد از شهادت سه تن از جوانا ن این شهر او نیز دستگیر می شود.حضور شیخ اصلاح طلب ورامینی ما پس از انقلاب نیز حضوری تاثیر گذار در فضای فرهنگی سیاسی شهرستان بود.اما شاید بجرات بتوان گفت که فتح الله تاجیک اسماعیلی بعد از اغاز جنبش اصلاحی در ایران بیشترین هم و غم خود را صرف تقویت مردم سالاری و حقوق بشر نمود . ایشان در سال 1376از فعالان حامی سید محمد خاتمی بود وبه عنوان اصلاح طلب و شخصیتی نوگرای مذهبی با سایر فعالان اصلاح طلب شهرستان های ورامین قرچک و پیشوا تا زمان حیات خود به موضع گیری علنی پرداختند.از همین روی او را شیخ اصلاحات ورامین می نامند.بیاد دارم پاییز 1384زمانی که هنوز مجوز نشریه ام (طراوت)لغو نشده بود روزی از او وقت گرفتیم و به همراه خبرنگار و عکاس نشریه به مزرعه او رفتیم .با همان لباس روحانیت و در حالی که در مزرعه کار می کرد با ما به گفت و گو پرداخت.او در سال های اخیر نیز نسبت به سرنوشت مردم و کشور بسیار اظهار نگرانی می کرد و همواره بر حرکت های انتقادی مسالمت امیز به منظور تقویت دموکراسی در یران تاکید می ورزید به همه توصیه می کرد قانون اساسی جمهوری اسلامی را بخوانند و همواره یک جلد از این کتابچه را همراه خود داشت.به خانواده رنج دیدگان درحوادث سال های گذشته سر می زد و از آنان دلجویی می کرد.او مامنی مطمئن در سال های قبل و پس از انقلاب نه تنها برای فعالان سیاسی و مدنی بلکه تکیه گاهی امن برای همه مردم این شهرستان بود .وهمه باور داشتند که شیخ فتح الله تاجیک اسماعیلی از هیچ تلاشی برای اعاده حقوق خواست و مطالبه مردم فروگذار نمی کند.او دفتری در ورامین نداشت اما تمام خانه او مزرعه اش دفتر کارش بود حتی مستمندان نیز برای رفع گرفتاری های روزمره خود اولین پناهشان شیخ بود او ساده و بی پیرایه زیست اما ازادگی و وارستگی به حق بهترین توصیف برای اوست .شیخ فتح الله تاجیک اسماعیلی در طول عمر پر برکت خویش هیچ گاه از اصول خود که چیزی جز دفاع تمام عیار از حقوق مردم نبود کوتاه نیامدعصر یکشنبه 19 ابان در گلستان شهدای سید فتح الله به سوگش می نشینیم.روحش شاد و راهش پر رهرو باد..
آذر منصوری (( وقتی پای احزاب در میان باشد ))
اتفاقی که به هنگام رای شورای شهر تهران به شهردار پایتخت ایران روی داد را باید از چند منظر مورد بررسی قرار داد.در حالیکه بیشتر گمانه زنی ها حاکی از رای اکثریت اعضاء (16نفر)به محسن هاشمی برای تکیه به کرسی شهرداری تهران بود اما با اختلاف دو رای قالیباف مجددا به عنوان شهردار تهران انتخاب شد.در حالیکه اصلاح طلبان توانسته بودند با شانزده رای ریاست این دوره را از آن خود کنند. پس از این اتفاق نیزطبیعی است که همه دنبال مقصر بگردند .اتفاقی که افتاده است این بود ه که دو نفر از لیست انتخاباتی اصلاح طلبان به شهرداری محسن هاشمی رای نداده بودند .برخی از تحلیل ها شورای هماهنگی جبهه اصلاحات را به عنوان مقصر معرفی می کنند.و برخی دیگر نیز تقصیر را به گردن حزب اسلامی کار می اندازند که چرا قبل از گزینش افراد خود بررسی لازم را در مورد آن ها انجام نمی دهد .جالب تر اینجاست که همه انگشت ها آن قدر که الهه راستگو عضو شورای مرکزی حزب اسلامی کار را نشانه گرفته کمتر اشاره ای به دیگر عضو عهد شکن (دنیا مالی)نمی کند.تا جایی که حزب اسلامی کار در اقدامی سریع با صدور بیانیه ای به اخراج عضو خاطی از حزب متبوعش مبادرت می کند.اما در مورد عضو خاطی و عهد شکن دیگر دست و پای همکاران او کاملا بسته است و باید تا دوره بعد انتخابات شورا ها صبر کنند. نهایت تنبیه اینکه دیگر او را در لیست اصلاح طلبان در انتخابات جای ندهند.این نوشتار در پی آسیب شناسی این اتفاق در دور چهارم شورای شهر تهران است با این توضیح که به هیچ روی نگارنده خود را در جایگاه داوری قرار نمی دهد.
ورود اصلاح طلبان به انتخابات دور چهارم شورای شهر تهران و دیگر شهر های کشور در شرایطی بود که هیچ روزنه امیدی از تغییر رویکردهای حاکم بر کشور دیده نمی شد.اما اصلاح طلبان تصمیم گرفتند از فرصت این انتخابات استفاده نمایند تا از یک طرف به نقد وضعیت کشور بپردازند و از طرف دیگر با تاکید بر مطالبات بار دیگر بر ضرورت اصلاحات دمکراتیک تاکید نمایند بویژه آن که تحولات خاور میانه موقعیت بین المللی کشوررا در شرایط بسیار نگران کننده ای قرار داده است.از همین روی علی رغم رد صلاحیت های گسترده اقدام به ارائه لیستی 31 نفره در انتخابات نمودند که متشکل از نمایندگان احزاب عضو شورای هماهنگی ،هنرمندان و برخی افراد با تجربه و آشنا به مدیریت شهری بودند.از این لیست 14 نفر توانستند به شورای شهر راه یابند .که از این چهارده نفر نیز برخی افراد هستند که به نمایندگی از حزب خود در شورا حضور دارند،نماینده هنرمندان و دو نفر نیز با توجه به تجربه مدیریت شهری .که عضو هیچ حزب و گروهی نیستند. اما در هنگام انتخاب هیئت رئیسه دو نفر از ورزشکاران که موفق به کسب رای از مردم شده بودند با پیوستن به اصلاح طلبان ،آقای مسجد جامعی را ریاست شورا نشاندند.(16رای)
.تا این مرحله موفقیت از آن اصلاح طلبان بود اما اتفاقی که در هنگام انتخاب شهردار افتاد همه را شگفت زده نمود.دو نفر که با حمایت های اصلاح طلبان و با استفاده از برند اصلاح طلبی به شورا راه یافته بودند و علی رغم سوگندی که یاد کرده بودند
. اصلاح طلبان را همراهی نکردند.این نوشته در پی آسیب شناسی رفتار اصلاح طلبان در معرفی کاندیداهای شهرداری تهران نیست که به باور نگارنده اگر به گونه دیگری عمل می نمودند شاید این اتفاق نمی افتاد و علی القائده این موضوع نیز باید بدور از حب و بغض مورد بررسی قرار گیرد .اما نکته مهم در این اتفاق موضوع تفاوت برخورد با کاندیدای حزبی عهد شکن و کاندیدای غیر حزبی است . موضوعی که باید به عنوان درسی بزرگ در انتخابات آینده از آن در اتخاذ تصمیمات بهتر بهره گرفت.علی القائده پس از این اتفاق اولین انتظار مردمی که به این لیست رای داده بودند این بود که با دو نفری که سوگند خود را نفض کردند برخورد شود .برخوردی که قائدتا در نتیجه انتخاب شهردار تاثیری ندارد اما از تکرار اتفاقات مشابه در آینده جلوگیری کند .دلیل هم آن است که هیچ سازو کاری در اختیار اصلاح طلبان دیگر برای حذف این دو نفر از شورای شهر موجود نیست و این دو نفر برای چهار سال خود را نماینده مردم در شورای پایتخت می دانند.اما همان طور که شاهد بودیم تنها با الهه راستگو که با حمایت حزب متبوعش و نیز اصلاح طلبان به شورا راه یافته بود برخورد حزبی صورت گرفت اما در مورد عضو متخلف دیگر این اتفاق نیافتاد زیرا او علی رغم اینکه با حمایت اصلاح طلبان به شورا راه یافته بود اما عضو هیچ حزب و گروه شناسنامه داری نبود .نه خود را نماینده تشکل های صنفی می داند و تعهد دیگری نیز در این تصمیم گیری او کارساز افتاد چرا که همه کاندیداهای لیست اصلاح طلبان قبل از قرار گرفتن در لیست قسم جلاله برای پایبندی به تعهدات خود یاد کرده بودند.
اما پرسش اساسی اینجاست که راهکار اصلاح طلبان برای برخورد با او چیست؟ جواب روشن است هیچ راهکاری جز نقد رسانه ای او برای برخورد وجود ندارد .نه عضو حزبی است که او را از عضویت خلع کنند و نه گروههای صنفی را نمایندگی می کند .که طرفدارنش در نقد او اقدامی هماهنگ انجام دهند.فقط او می ماند ونقض قسم جلاله اش....
این تفاوت در نوع برخورد درسهای بزرگ ونیز تجربه ای ارزشمند پیش روی احزاب اصلاح طلب در انتخابات آینده قرار داده است.
1-قبل از انتخابات بررسی لازم برای قرار دادن افراد حزب خود در لیست صورت گیرد .عضوی که یک بار غیر تشکیلاتی عمل نموده هیچ ضمانتی برای تکرار این عمل او غیر از اخراجش از حزب وجود ندارد .این اتفاق نه تنها الهه راستگو را برای همیشه از جریان اصلاح طلبی خارج نمود بلکه بیشترین آسیب را به حزب متبوعش وارد نموده است .نباید فراموش کرد که او عضو شورای مرکزی این حزب بوده و تخلف یک عضو در رده کادر رهبری با تخلف یک هوادار و یا عضوی در رده های پایین تر تفاوت بسیار دارد.
2-اما به باور نگارنده درس بزرگ تر این اتفاق جلوگیری ازقرار دادن افراد غیر حزبی وغیر تشکیلاتی در لیست های انتخاباتی است که متشکل از احزاب و تشکل های صنفی و مدنی است .همانطور که شاهد بودیم پس از این عهد شکنی عضوی که به نمایندگی و حمایت حزب اسلامی کار در لیست قرار گرفته بود نه تنها از حزبش اخراج می شودبلکه آن حزب خود را موظف به پاسخگویی و جبران خطای نماینده اش می داند اما در مورد عضو دیگر که خود را مستقل میداند نه تنها خود او پاسخگو نیست بلکه هیچ ساز و کاری برای تنبیه این خطای او وجود ندارد.او برای چهار سال با حمایت اصلاح طلبان در انتخابات به شورا راه یافته است
به بیان روشن تر حضور احزاب و نمایندگان آنان در انتخابات تنها سازو کار موجود برای پاسخگویی نهادهای منتخب دموکراتیک است.به میزانی که حضور احزاب در انتخابات تعیین کننده تر باشد.منتخبین نیز خود را در مقابل تعهداتی که فبل از را ه یابی در قدرت به مردم داده اندپاسخ گو تر می دانند.چرا که عملکرد ضعیف و یا نادرست کاندیدای حزبی شانس موفقیت حزب متبوعش در انتخابات بعد را به میزان تعیین کننده تقلیل می دهد. .
مصاحبه (( قانون )) با خانم آذر منصوری
راي مردم در انتخابات يازدهم را چطور ارزيابي مي كنيد؟
من فکر می کنم انتخابات سال 92 که منجر به تشکیل دولت یازدهم شد پیام مشخصی داشت و اگر ما این پیام را درست درک نکنیم و نتوانیم از جامعه رآی دهندگان تحلیل درستی داشته باشیم منجر به این می شود که نتوانیم انتظارات را نیز به درستی ارزیابی کنیم.نوع رویکرد مردم در این انتخابات و نوع حضورشان دو پیام اصلی داشت.پیام اول نفی و رد هر نوع افراط گرایی در کشور بود که به اعتقاد من و این نکته بسیار مهمی است،بخاطر آن که افراط گرایان در طول 8 سال گذشته در ساختار کشور بیشترین آسیب را به مردم وارد کردند و این آسیب به حدی بود که در تمام لایه های جامعه لمس شد و همین موضوع بیشتر از هر چیزی باعث رویگردانی مردم شد.اگر ما رآی روستاها ،حاشیه نشینان و طبقات شهری را بررسی کنیم این موضوع به درستی قابل دسترسی است.شعارهای اقتصادی خیلی طمطراقی در این انتخابات داده شد، اما مردم به این شعارها اقبال نشان ندادند،مردم به تغییر عملکردهاو رویکردهایی که در چند سال گذشته به کشور آسیب رسانده رآی دادند. در حقیقت باید گفت مردم به تغییر رآی دادند.دو پیام اصلی این انتخابات را یکی رد و حذف افراطیون و افراط گرایان می بینم و یکی ضرورت تغییر رویکردها.
فکر نمی کنید که افراط دو سر داشته است . به هر حال باید پذیرفت که در 8 سال دولت اصلاحات هم نوعی از افراط وجود داشته است .
نه به نظر من اگر بخواهیم مرزبندی مشخصی بکنیم بین اپوزسیون درون نظام و اپوزسیون بیرون نظام مرز این افراط گری کاملا مشخص می شود و من در طیف اصلاح طلبان داخل اساسا تندروی نمی بینم و افراطي ها به هر حال از دایره اصلاح طلبی خارج می شوند . یا ما باید یک تعریف درست از اصلاحات و اصلاح طلبی داشته باشیم یا این اختلاط در تعریف باعث می شود ما به خطا برویم . اگر تعریف درستی از اصلاحي طلبي ارائه شود خیلی وقت ها معنای سازش را پیدا می کند . گاهی در روند اصلاح طلبی شما ناچار میشوید که زمانی که حاکمیت یک قدم عقب می رود شما دو قدم عقب بروید اصلآ مشی اصلاح طلبی این طور است و به هیچ وجه تندروی را بر نمی تابد. اکنون هم بسیاری از آنان که در همان دوران اصلاحات در طیف تندرو اصلاحات تعریف شده اند تکلیفشان معلوم است یعنی خیلی در این مجموعه و دایره اصلاح طلبی نمی توان انها را بگنجانیم .به اعتقاد من اصلاح طلبی اساسا تند روی را بر نمی تابد .این مرز بندی کاملا مشخص است .جدا کردن اصلاح طلبان به تند رو و کند رو یک نقسیم بندی کاذب است که بیشتر افراطیون محافظه کار در تلاشندتا با این تقسیم بندی مانع اجماع اصلاح طلبان شوند.
با توجه به دولت یازهم که به زودی تشکیل می شود آینده جنبش اصلاحات را چطور می بینید ؟
در این انتخابات تا روز اعلام ائتلاف و اعلام انصراف آقای عارف اگر به آمارها و نظر سنجی ها نگاهی بیندازیم چه کاندیدایی که خود را نماینده اصلاح طلبان می دانست و چه کاندیدای منتسب به اصلاح طلبان هیچ کدام شانس زیادی برای پیروزی نداشتند اما به محض این که ائتلاف اعلام و نام کاندیدای نهایی اعلام شد با فاصله یک روز آمارها نشان می داد که رای کاندیدای اجماعی به بالاتر از 50 درصد رسید و این به اعتقاد من گویا ترین نتیجه جنبش اصلاح طلبی در کشور است .این انتخابات همان طور که به جامعه امید داد و باعث ایجاد نشاط در جامعه شد. در طیف اصلاح طلبان در کشور نیز یک اعتماد به نفس تازه ایی را به وجود آورد که این اعتماد به نفس، نه یک اعتماد به نفس کاذب بلکه واقعی است.اصلاح طلبان در این انتخابات یک سرمایه اجتماعی را به دست آوردند که تا قبل از انتخابات شاید در مخیله هیچ شخصی خطور نمی کرد که با چنین موجی رو به رو شویم. شاید حتی زمانی که آقای هاشمی هم معرفی شدند به عنوان کاندیدا بعد از انصراف قطعی اقای خاتمی ،خیلی نگران بودیم که آیا اقبال عمومی در جامعه به وجود خواهد امد یا خیر ، اما شاید خود ما هم متعجب شدیم از این حرکت مردمی .با توجه به تآثیر گذاری که آقای خاتمی در این انتخابات داشت،نگاه داشتن این سرمایه اجتماعی نیاز به رهبری دارد و محتمل است که آقای خاتمی نیز این نقش را می پذیرند چرا که نقش ایشان در این انتخابات غیر قابل انکار بود و این سرمایه اجتماعی شکل نمی گیرد مگر با وجود رهبری توانمند برای اصلاحات و من به آینده جنبش اصلاح طلبی خوشبین هستم.به نظر من دو کار باید در دستور کار اصلاح طلبان باشد:اول رصد فعالیت های دولت و حمایت در هر حوزه ای که در آن نیاز به حمایت بود و نکته دوم که بسیار مهم است سازماندهی و انسجام سرمایه اجتماعی حضور مردم است . با توجه به رویکرد جدید در دولت آینده فکر می کنم بهترین زمان و فرصت و ظرفیت هست تا اصلاح طلبان این سرمایه اجتماعی را سازمان دهی کنند تا در آینده در بزنگاههای که در اختیار اصلاح طلبان قرار می گیرد بتوانند از این سرمایه اجتماعی برای نجات کشور بهره گیرند . اگر این سازمان دهی انجام نگیرد ممکن است بعد از 4 سال یا 8 سال دیگر باز هم در همان جای باشیم که امروز قرار داریم و من بر روی این سازمان دهی بسیار تآکید دارم .
اصلاح طلبان خاطره درگیری و مقاومت بخشی از حاکمیت را در مقابل اصلاح طلبان را همه ما به خاطر داریم که 16 سال است این درگیری بین طیفی از اصولگرایان و اصلاح طلبان وجود داشته است . شما چه تغییراتی را مي پذيريد تا حداقل بخشی از این درگیری ها خاتمه پیدا کند ؟
به نکته بسیار مهمی اشاره کردید . مواجهه دو جریان سیاسی اصلی کشور با هم منجر به بسته شدن تمامی راههای گفتگو شده بود . مواضع تقابلی این دو جریان در مقابل هم و به خصوص در 8 سال گذشته که طیف اصولگرا قدرت گرفت بیشترین حجمه ها و محدودیت ها بر طیف اصلاح طلب رفت . من فکر می کنم با توجه به همان رویکرد اصلاح طلبانه باید به دنبال راهی برای بیرون رفتن از این انسداد باشیم .اکنون حضور آقای روحانی به عنوان شخصی که می خواهد دولت اعتدالی تشکیل بدهد می تواند راه های بسته را باز کند و باید فرصت داد به رئیس جمهور منتخب تا این تعامل را ایجاد کند و این مسیرهای بسته گفتگو را باز کند . ما در شرایط فعلی برای کشور به یک مفاهمه سیاسی احتیاج داریم که بتواند به یک مفاهمه ملی بیانجامد.
آقای روحانی مسیر بسیار سختی را پیش رو دارد و این کار به سرانجام نمی رسد مگر اینکه مفاهمه ملی شکل بگیرد . مهم ترین راهکار هم ایجاد گفتگو بین طرفین است و از هر مسیری بتوان این راه گفتگو را باز کرد می توان آن گاه این مقابله بین گروهها را کم کرد . هر چند مطمئن باشید که طیف افراطی بیکار نخواهد نشست و همچنان همه تلاشش را انجام خواهد داد تا این مسیر بسته باقی بماند . من این موضوع را قبل از انتخابات گفتم و اکنون نیز می گویم که بقای افراطیون در این است که این راه تعامل و گفتگو همچنان بین طیف اصلاح طلبان و گروههای معتدل اصولگرا بسته بماند و همه تلاششان را می کنند تا این مفاهمه شکل نگیرد. نوع رویکرد آقای روحانی در چینش کابینه هم به زعم من بسیار تآثیر گذار خواهد بود.این که کابینه ایی را معرفی کنند که این کابینه بتواند موید این تعامل و تعادل در سطح مدیریت کشور باشد.اما نباید فراموش کرد که انتخابات مبارکی در این کشور رخ داده و بارقه هایی از امید در دل مردم شکل گرفته است و هر تلاشی از هر طیف سیاسی برای تبدیل این امید به یآس به نفع افراطیون خواهد بود.دولت آقای روحانی قرار بوده دولت تدبیر و امید باشد و قفل ها را با کلید باز کند و باز هم تآکید می کنم که باید فرصت و آرامش را در اختیار وی قرار داد تا به نتیجه مطلوب برسد هر چند که بعضی از خواسته های مردم در کوتاه مدت هم به نتیجه می رسد ، نمونه ان همین بحث پارازیت ها است که امنیت و سلامت شهروندان را تهدید می کند و دولت می تواند در کم شدن آن حتی در کوتاه مدت تآثیر گذار باشد . نمونه دیگر در حوزه نشر و رسانه است که در کوتاه مدت هم با ساماندهی قابل حل است اما مسائلی همچون مسائل اقتصادی که در 8 سال گذشته به چنین وضعیت اسفباری رسیده است خود به خود زمان بر می باشد و این مسولیت چهره های اصلاح طلب است که به نوعی این موارد را در جامعه تبیین کنند اصلاح طلبان سعی می کنند نشان دهند که بالا بردن سطح توقعات در درجه اول نا امیدی ایجاد می کند و واقع بینانه می خواهند این موارد را برای مردم روشن کنند .
بحث سازمان دهی را مطرح کردید و عنوان کردید در جاهایی که سازمان دهی احتیاج دارد نمی توانید از این بدنه اجتماعی استفاده کنید . منظور از سازمان دهی آوردن بدنه اجتماعی در خیابان که منظور شما نبوده است ؟
نخیر به هیچ وجه . آن اصلآ اسمش سازماندهی نیست به نظر من . اگر بتوانیم سازماندهی را به نوعی ترجمه کنیم به «سازمان دهی آگاهانه مردم در بزنگاههای تعیین کننده » این به اعتقاد من بسیار مهم تر است . در طول 8 سال گذشته جامعه مدنی ما کاملآ به محاق رفته است . NGOها ، تشکل های صنفی تقریبآ تعطیل شده اند ، مطبوعات با فشار و آزار مواجه شده اند ، احزاب فعال یا محدود شده اند یا منحل اعلام شده اند و آخرین نمونه آن هم خانه سینما بود که چنین برخوردی با آن شد . این که در حوزه نشر با چه محدودیت های فراوانی مواجه شدیم ، آن جاهایی که در واقع رسالت دولت بر سازمان دهی این جامعه غیر متشکل است باید اصلاح طلبان از فرصت استفاده کنند . رویکرد دولت در آن قطعآ بسیار تآثیر گذار است . پیش از انتخابات حرفی که مدام گفته می شد این بود که اگر در دولت آتی فضای امنیتی به فضای سیاسی تبدیل شود مطمئنآ نشاط به جامعه سیاسی کشور نیز باز می گردد. احزاب می توانند دوباره فعالیت های خود را ادامه دهند و همچنین اصلاح طلبانی که می خواهند حول محوریت خاتمی ادامه بفعالیت بدهند برای آن سازو کاری پیش بینی گردد . این سازماندهی اگر به درستی اتفاق بیافتد هم احزاب تآثیر گذار خواهند بود و هم تشکل ها و NGO ها هم از منظر فرهنگی و هم اجتماعی بسیار فعال تر خواهند بود . مطبوعات ما نیز می توانند تآثیر گذاری خود در این سازمان دهی را بهتر ایفا کنند .
سوالی که مدام از آقای خاتمی پرسیده می شود و شنیده می شود ان است که آقای خاتمی رآی بسیار خوب و بی نظیر داشتند اما ان جاهایی که به پشتوانه این رآی باید مقاومت می کردند مقاومت نکردند ، یا مدام سوال پرسیده می شود که چرا در برگزاری انتخابات مجلس هفتم ضعیف عمل کردید و جواب آن مشخص است . جامعه رای دهندگان آقای خاتمی بر اساس یک سازمان دهی منظم و یک سازوکار تشکیلاتی رآی نداده بودند و آقای خاتمی به شخصه ویژگی ها و کاریزمایی وگفتمانی داشت که به خاطر آن رآی بالا را به دست آورد نه یک پشتوانه رآی متشکل تا از طریق آن بتواند ایستادگی کند .
رآی اکنون آقای روحانی چطور ؟ آیا رآی ایشان سازماندهی شد یا همچنان کاریزما آقای خاتمی و محبوبیت ناگهانی آقای هاشمی بود که این اقبال از آقای روحانی را به وجود آورد ؟
قطعآ نظر آقای هاشمی و خاتمی تاثی گذار بوده است .ما سازمان دهی رآی نداریم . سازمان دهی بدنه اجتماعی نداریم و تا این سازمان دهی ایجاد نشود ما در هر بزنگاه انتخابات نمی توانیم تحلیل درستی از جامعه داشته باشیم . من فکر می کنم در این انتخابات با توجه به گسترش و تاثیر گذاری این شبکه ها ی مجازی در مقایسه با دوره های گذشته یک سازماندهی نانوشته اتفاق افتاد .سازماندهی که در فاصله دو روز رای یک کاندیدا را به بالای 50 درصد می رساند.این سازماندهی از دل نیاز جامعه به تغییر رویکردها شکل گرفت .
مجبور می شوید دوباره به اشخاص و تآثیر گذاریشان روی بیاورید ؟
دقیقآ .
و در 8 سال دوره اصلاحات هم این سازماندهی اتفاق نیافتاد ؟
تلاش هایی انجام شد و من نافی این تلاش ها نیستم . همین که در دوران آقای خاتمی و بعد از سال 76 کمیسوین ماده 10 احزاب فعال شد و قبل از آن این گونه نبود که نمایندگان قوا بیایند و مجوز برای گروهها و تشکل ها صادر کنند . این که خانه احزاب شکل می گیرد و یارانه به احزاب داده می شود خود نشانگر این است که این اراده وجود داشته است ولی توفیق لازم برای سازماندهی مورد نظر نبود . بخشی بخاطر خلا قانونی بود و بخشی نیز به این خاطر که قسمت بزرگی از اصلاح طلب ها به ضرورت این مسآله پی نبرده بودند. من یک مثال بزنم ، در مورد واژه حزب که یکی از ارکال جامعه دمکراتیک است و بدون آن یک پایه دمکراسی ناقص است اما بسیاری از آقایان با همه مدعی اصلاح طلبی حاضر به کار کردن در یک حزب نبودند و اصلآ اینکه «جزو هیچ حزب و گروهی » نیستند را افتخار می دانستند و بعد از 8 سال تازه به ضرورت این قضه پی بردند و شاید لازم بود ما این 8 سال سخت را می گذراندیم تا امروز به این نتیجه برسیم تا بدانیم این سرمایه اجتماعی غیر متشکل چقدر اهمیت دارد و باید متشکل شود .
شما در جایی به امنیتی شدن فضا اشاره کردید . اما بسیاری از این باب به خود اصلاح طلبان هم اعتراض دارند . این که خروجی دولت هاشمی دولت خاتمی بود و خروجی دولت خاتمی یک دولت به شدت افراطی بود . مثال روشن آن شورای اول شهر تهران بود و چند دستگی در این شورای شهر و انحلال شورای شهر که توسط خود وزارت کشور اصلاحات اتفاق افتاد و گسست و چند دستگی ایجاد کرد . نتیجه همه این رویدادها اين شد كه دولت تندرو احمدي نژاد 8 سال زمام امور را در دست گرفت . بسیاری افراط این 8 سال را نتیجه افراط 8 ساله اصلاح طلبان و اشتباهات استراتژیک دولت اصلاحات می دادند ، اينطور نيست؟
این موارد را باید بخشی از کل ماجرا دانست . من دلیل اصلی را مغتنم ندانستن اصلاح طلب ها از فرصتی که در اختیارشان بود می دانم . ما در انتخابات شورای شهر تهران دوره اول شاهد یکی از آزادترین انتخاباتی بودیم که در کشور برگزار شد . حتی در انتخابات دور دوم شوراها از دور اول هم آزادتر بود ولی به محض این که 15 نفر ( شورا در آن زمان 15 نفره بود) اصلاح طلب از طیف های مختلف ولی بخشی از اصلاح طلبان برای انتخابات مجلس ششم از شورا خارج شدند و کاندیدای انتخابات مجلس شدند و این خود موضوع بسیار مهمی است و بسیار به شورای شهر تهران لطمه وارد کرد که اگر از این سنگر به درستی صیانت می شد می توانست به فتح سنگرهای دیگر نیز بیانجامد وما در شوراهای دوره دوم با توجه به این که یکی از آزاد ترین انتخابات شوراها بود با مشارکت 15 درصدی مردم رو به رو نمی شدیم . در کنار تفرق و چند لیست بودن اصلاح طلبان ، رفتار آنان در شوراهای اول میل مردم به حضور در انتخابات را نیز بسیار کم کرده بود .البته ترور آقای حجاریان یک ضربه مهلک و کاری بر کل شورای شهر تهران و بدنه اصلاح طلبی بود . آقای حجاریان به عنوان نیروی در شورای ی شهر تهران نقش بازی می کرد که کاملآ شوراهای شهر را مطالعه کرده بود و شورا شهرهای کشورهای دیگر را می شناخت و حضورش می توانست در انتخابات شوراها و هم برنامه ریزی برای شوراها بسیار تآثیر گذار باشد و به اعتقاد من نشانه گرفتن مغز آقای حجاریان نشانه گرفتن مغز شورای شهر تهران بود و خیلی گذری از آن رد شدند اما من به این ترور از این منظر بسیار جدی نگاه می کنم و بدترین اتفاق انحلال شورای شهر تهران در اولین دوره فعالیت بود که خودش آسیب جدی را نه تنها به شورای تهران بلکه اصل شورای شهر زد .
شاید اگر این انسجامی که در دوره 8 ساله اول اصلاحات به آن نیاز داشتیم اتفاق می افتاد ما انتخابات ریاست جمهوری سال 84 را نیز از دست نمی دادیم.در انتخاباتی که پشت سر گذاشتیم این همه تآکید بر ائتلاف و اجماع اصلاح طلبان بخاطر تجربه ایی بود که در سال 84 داشتیم . این که همان زمان هم اصرارهایی برای تشکیل حزب توسط آقای خاتمی وجود داشت از همین جا نشات می گرفت.
مگر قرار نبود حزب مشارکت همین کار را در انتخابات 84 انجام دهد ؟
نه این طور نبود .در ایران رهبر حزب و نام وی بسیار اهمیت دارد . آقای خاتمی دبير مجمع روحانیون مبارز است اما نمی توان کارکردهای حزب را به مجمع روحانیون مبارز نسبت داد .
به اعتقاد من مهم ترین رویکرد اصلاح طلبان باید حفظ انسجام باشد و اصلاح طلبان هر گاه این انسجام را از دست داده اند نتوانسته اند از دسترس ترین امکان برای حضور در قدرت و چرخش مناسب قدرت و طرح گفتمان اصلاح طلبی که انتخابات است استفاده کنند . این قضیه هم مربوط به نه تنها مقطع پس از انقلاب اسلامی که اگر 100 سال پس از مشروطه را هم بخواهیم بررسی کنیم همیشه این چنددستگی و تفرق باعث شده به نتیجه مطلوب نرسیم و در 8 سال دوره اصلاحات هم از همه ظرفیت ها استفاده نشد و علیرغم توفیقاتی که حضور اصلاح طلبان در دولت برای کشور داشت ولی این حضور نتوانست به انسجام لازم برای تداوم حضور اصلاح طلبان در امور اجرایی کشور بیانجامد .
اين مصداق فرد محوری نيست ؟
در جوامعی چون جوامع ما خود به خود نقش حضور رهبر در هر طیف و دسته از اصولگرا تا اصلاح طلب اهمیت دارد . ما با داشتن تجربه 100 ساله اخیر ضرورت حضور یک محوریت لازم است اما رهبری پاسخ می دهد که به لوازم یک تصمیم گیری دمکراتیک و لزوم تصمیم گیری دمکراتیک پایبند باشد . آقای خاتمی با تشکیل شورای مشورتی نشان داده است که به شکل دمکراتیک و حالا نه کاملآ در غالب حزب اما به شکلی نزدیک به حزب دارد عمل می کند . وقتی شما در قالب حزب عمل می کنید و شورای مشورتی ایجاد می کنید دیگر نام تک محوری یا فردگرایی نمی توان بر آن گذاشت .
خانم منصوری شما در جایی اشاره کردید که مشکلات بین طیف افراطیون و اصول گرایان با گفتگو حل می شود اما می خواهم بدانم با توجه به اینکه بخشی از اصولگرایان افراطی حتی بخش هایی از طیف منطقی اصولگرایان را هم حذف یا گوشه نشین کرده است، شما چه راهکاری برای ایجاد این گفتگو دارید که حالا آنها را بتوانید سر یک میز بنشانید و گفتگو کنید؟
بزرگترین آفت احزاب و گروهها رادیکالیسم یا افراط گرایی است و اتفاقآ این انتخابات موجب به حاشیه رفتن افراطیون شده است و این خودش می تواند اولین قدم برای ایجاد گفتگو و تعامل بیشتر باشد.
این که در سال 76 اصلاح طلبان با یک اقبالی در جامعه مواجه شدند و در سال 92 بعد از 16 سال این گفتمان رشدکرد و در عین حال اقبال از آن بیشتر بود.اگر امکان گفتگو در سال 76 بین اصولگرایان و اصلاح طلبان مثلآ 50 درصد بود اکنون به 75 درصد رسیده است و اقبال از گفتمان اصلاح طلبی دامنه اش وسیع تر شده است و این دامنه تعامل و گفتگو بین جریان اصلاح طلب و اصولگرایان معتدل در حال انجام است و خود به خود شاید مهم ترین هنر ما این باشد که افراطیون نتوانند در نوع عملکرد و چینش کابینه چندان موفق باشند و همه را به یک میثاق مشترک به نام قانون اساسی پایبند کنیم و قانون گریزی نداشته باشیم و ما امیدواریم دولت بتواند این رفتار را نهادینه کند . این که افراطیون در سال 76 طیف وسیعی را در بر می گرفت اما در سال 91 آن گروه در قم سخنرانی آقای لاریجانی را بر هم می زنند نشان از نزدیکی گروه های حامي گفت گو و منزوی شدن روزافزون افراطیون دارد. اما این کافی نیست به اعتقاد من باید تلاش کرد تا این گروه نیز قواعد رقابت دموکراتیک را بپذیرند و قدم اول در این راه گفت و گوست .باید راهی برای گفت و گو با آنان نیز باز کرد.
گفتمان اعتدال را هم جریان اصلاحات و هم جریان حاکم پذیرفته اند . آقای حجاریان اعتقاد داشت به نوعی سازش تاکتیکی ، حالا شما فکر می کنید این ماه عسل جریان هایی که حول محور اعتدال کنار هم قرار گرفته اند تا کجا ادامه پیدا می کند ؟ این که برای انتخابات مجلس چه برنامه ایی دارید ؟ اگر شوراي نگهبان كانديداهاي شما را ردصلاحیت كند رويكردتان چه خواهد بود؟
ببینید ما این دغدغه را برای انتخابات ریاست جمهوری هم داشتیم . واقعیت آشکار نشان داد که چنان چه انسجام اصلاح طلبان وجود داشته باشد حتی با وجود رد شدن صلاحیت تعدادی از آنها باز هم می توانند با بقیه نیروهای خود وارد شوند . من فکر می کنم در انتخابات آینده اصلاح طلبان باید با نیروهای شاخصشان حضور پیدا کنند . هر چند حقیقتآ پیش بینی امور در کشور کار سختی شده است و ما نمی دانیم دو سال آینده و برای انتخابات با چه صحنه ای مواجه خواهیم شد . این که اکنون هم که به زمان انتخابات نگاه می کنیم فکر می کنیم چه کسی این اندیشه را داشت که نتیجه این گونه رقم بخورد یا اصلآ تصور این که حضور آقای هاشمی با چنین موج و اشتیاقی از سمت مردم رو به رو شود نشان از شگفتی سازی شرایط دارد.این که انتخابات اخیر موجب افزایش اعتماد عمومی در جامعه می شود.این که مقام معظم رهیری با صراحت می گوید حتی مخالفین نظام هم در انتخابات شرکت کنند یا این جمله که رای مردم امانت مردم و حق الناس هست نیاز به تآکید دارد چون که باعث افزایش اعتماد عمومی در جامعه شد . در همه مراحل انتخابات ما نیاز داریم که حتی کسانی که نظام را هم قبول ندارند به عنوان شهروندان کشور شهروندانی که حقوقشان به رسمیت شناخته می شود ب بیایند و در انتخابات شرکت کنند .این به اعتقاد من یعنی پذیرفتن حقوق مخالف و نباید از کنار آن به سادگی گذشت و با توجه به اتفاقات رخ داده ، ما اگر همین استراتژی و تاکتیک را ادامه دهیم قطعا می توانیم پیروز انتخابات مجلس آینده باشیم .
شما گفتید اصلاح طلبان بیشتر از هر کاری باید به سازمان دهی نیروهای اجتماعی روی بیاورند . آیا تعبیر این جمله این است که اصلاح طلبان برنامه اصلی شان همین است که نیروهای اجتماعی را سازمان دهی و هدفمند کنند یا می خواهند به قدرت بازگردند ؟
من فکر می کنم مهم ترین بحث حفظ این پایگاه اجتماعی است . ما اگر دولتی داشته باشیم که بتواند سطح رفاه عمومی را افزایش دهد ، مشکلات ما با کشورهای دیگر دنیا را حل کندو تحریم ها را کم کند که البته کار بسیار مشکلی است ، و اینکه بتواند به جامعه مدنی و احزاب و مطبوعات بها دهد و نقش همه ایرانیان را در توسعه اجتماعی ببیند از اقوام گرفته تا صنوف و زنان و جوانان ، و دولتی که برنامه هایش بر مدار قانون باشد و از حقوق شهروندی همه ایرانیان دفاع کند ما نگرانی از جانب حضور یا عدم حضور در قدرت نداریم . این که با دولتی مواجه باشیم که با رویکرد حفظ منافع ملی بر پایه قانون اساسی کشور را به سمت توسعه پایدار هدایت کند .
فکر می کنم در این مقطع اصل همان جامعه مدنی و حفظ پایگاه اجتماعی است و اصلاح طلبان به هیچ وجه نباید مطالباتشان از منظر سهم خواهی از دولت منتخب باشد . اما هر جا که نیاز به حمایت و همکاری بود باید دست این دولت را بگیرندو او را در این بزنگاه سخت و دشوار تنها نگذارند.
اشتراک در:
پستها (Atom)