۱۳۹۲ آذر ۱۵, جمعه
گفتوگو با آذر منصوری
*خانم منصوری! با توجه به وعده دولت تدبیر و امید برای انتشار گزارش عملکرد صد روزه، در ابتدا میخواستم ارزیابی شما را از کارنامه سیاست داخلی دولت داشته باشیم؛ با تاکید بر اینکه دولت یازدهم به سیاست خارجی و اقتصاد بیشترین توجه را داشته است؟
برای اینکه ما این صد روز دولت را به شکل واقعبینانه مورد ارزیابی و نقد قرار دهیم و به آن توجه دقیقتر و منصفانهتری داشته باشیم، باید نیم نگاهی به انتخابات دوره اخیر، وعدهها و مطالبات مردم داشته باشیم. با توجه به مطالبات و رویکرد و خواست اجتماعی مردم، در این انتخابات مردم شعارها و گفتمان دکترروحانی را به مطالبات خود نزدیکتر دیدند و ایشان را انتخاب کردند. پس نکته قابل توجه این است که گفتمان غالب، حل بحران سیاست خارجی بود و عمده تمرکز دولت بر حل این بحران و چالشی است که دستاورد دولت نهم و دهم است. به همین دلیل عمده تلاش دکتر روحانی بیشتردر حوزه سیاست خارجی و رفع بحرانهای دیپلماتیک دیده میشود و البته اذهان عمومی هم تحرکات دیپلماسی وزارتامورخارجه و تیم مذاکره کننده او را پیگیری میکند و تاکنون مذاکرات با کشورهای1+5 و تیم مذاکره کننده در عرصه سیاست خارجی اثرات و عملکرد مثبتی داشته و آنچه در دورههای قبل باعث ایجاد جو بیاعتمادی نسبت به ایران شده بود را فرو ریخته و علائمی از حل بحران هستهای و رفع اثرات سوء قطعنامهها و تحریمها بر علیه کشور دیده میشود واین تلاشها موفقیتآمیز بوده است که در ادامه حیات این دولت میتوانیم شاهد موفقیتهای باشیم. درباره شاخص رشد اقتصادی اقتصادانان میگویند که روند مخرب گذشته متوقف شده و تا حدودی اوضاع اقتصتئی به سمت بهترشدن حرکت میکند. البته به نظر من در عرصه سیاست داخلی با توجه به انبساطی که در فضای سیاسی کشور به وجود آمده، میتوانیم در تداوم این روند گشایش بیشتر در فضای باز سیاسی را شاهد باشیم. به عنوان مثال اولین اتفاق مثبت در حوزه سیاست داخلی، تلاش برای عمل کردن به وعده بازگشایی «خانه سینما»، بازتر شدن فضای رسانهها و مطبوعات کشور است، اگرچه ما شاهد توقیف روزنامه بهار هم هستیم. که البته انتظار میرود وزارت ارشاد تلاش جدی خود را برای رفع توقیف بکار گیرد.
از طرف دیگر توجه دولت برای تدوین منشور حقوق شهروندی حاکی از آن است که نشان میدهد دولت تلاش میکند تا به مطالبات مردم و بهبود وضعیت آنها کمک کند. اما روی همرفته فضا و شرایط به سمت بهبود میرود.
*درباره عملکرد دولت درباره مطبوعات و فضای رسانهها انتقادهایی وارد است.
ببینید اگرچه ما شاهد کم رنگ شدن فضای امنیتی در عرصه رسانهها هستیم و به عنوان مثال سایتها و خبرگزاریها و مطبوعات با رونق بیشتری به فعالیت ادامه میدهند اما مقاومتهای جدی هم در این زمینه صورت گرفته و روزنامههای نشاط، اقبال و هممیهن هنوز منتشر نشده است. من فکر میکنم که دولت باید بیشتر به بدنه اجتماعی و مطالبات آنها توجه کند و بایستی وزیرفرهنگ و ارشاد اسلامی ایستادگی بیشتری برای عمل کردن به بخشی ازمطالبات مردم در انتخابات کند.مطبوعات و رسانهها بازوان قدرتمند دولت در انجام بخشی ازماموریت آنها هستند و بی توجهی به این عرصه، به اعتماد در جامعه آسیب میزند. وقتی رسانهها بتوانند خود را احیا کنند تاثیرعملی و البته زودبازده آن این خواهد بود که خلاء اطلاعرسانی دولت را جبران کنند و بیشتر به مردم و آگاهی ببخشند و البته مطالبات مردم را به اطلاع دولت برسانند.یعنی نقشی دوسویه
*شما درباره توجه دولت به حقوق شهروندی صحبت کردید. البته در این مورد هم انتقادهای زیادی از دو طرف، چه موافقان و چه مخالفان به آن میشود. شما این را چگونه ارزیابی میکنید؟
بله. دولت باید درهمه زمینهها توازن برقرار کند. چه در زمینه مسائل اقتصادی وسیاست خارجی و چه در زمینه سیاست داخلی و بهبود آن. نمیتوان انتظار داشت که حرکت یکجانبه در دراز مدت میتواند موفقیتآمیز باشد. به نظر من این عرصهها درهم تاثیرگذار هستند و تلازم جدی با هم دارند.دولت باید به وعدههایش عمل کند. البته نباید فراموش کنیم که طیف افراطی با توجه به شکست خود در این انتخابات ازتمام توان خود استفاده میکند که دولت در پاسخگویی به مطالبات مردم نتواند عمل کند و این امید در جامعه تداوم نیابد. ما این روند را در اخذ رای سه وزیر قبلی یا وزیر ورزش دیدیم و تمام تلاش آنها این است که به بدنه اجتماعی و هواداران دولت بگوید که آنها از عهده عمل به تعهدات خود بر نمیآیند و بین بدنه اجتماعی و دولت فاصله بیاندازد. من به نظرم میرسد که توجه به حقوق شهروندی و جامعه مدنی پویا باعث میشود که مشارکت آگاهانه مردم توسعه یابد و ازطرف دیگر با ایجاد توازن منطقی بین انتظارات مردم و مسائل همه جانبه کشور جلوی گسست میان دولت و بدنه اجتماعی گرفته شود و نیازمند تدابیر خاص است تا دولت بتواند برای عمل کردن به مطالبات مردم در برابر گروههای فشار و خودسریها و تندرویها ایستادگی بیشتری بکند.
*دولت برای اینکه دولت بتواند در مقابل گروههای فشارقویتر عمل کند چه کارهایی را باید انجام دهد؟ شما چه پیشنهاد و یا راهکاری دارید؟
توجه به ظرفیتهای قانونی که در جامعه به محاق رفته و موجب شده گروههای خودسر و به قولی گروههای فشار در جامعه قوت بگیرند از بهترین راهکارهای ممکن است. دولت یازدهم در این زمینه تلاش میکند که با ظرفیتهای قانونی جلوی افراطها را بگیرد. البته همه هدف و تلاش افراطیون بدنه اجتماعی همراه دولت است و میخواهند که آن را از دولت جدا کنند. من فکر میکنم که همراهی و حمایت و اعتماد بدنه اجتماعی بسیار مهم است و برای همین من مدام بر آن تاکید میکنم.در واقع آنها با هدف قرار دادن بدنه اجتماعی دولت تلاش میکنند به هرحال ثابت کند که ما اختیار داریم نه دولت و پاشنه آشیل روحانی بدنه اجتماعی است که اگر هدف قرارگیرد فشارها بر دولت زیاد میشود. دولت برای مهار اینها بایستی با مردم و سران سایر قوا تعامل داشته باشد تا بتوانند از حقوق مردم دفاع کند و از تمام بسترهای قانوناساسی برای پایان دادن به بیقانونی گروههای خودسر و عدم التزام آنها به قانون پایان دهد؛ تا جلوی ایجاد فضای ناامنی و کارشکنی در کار دولت که هدف آنها است را بگیرند.
*عملکرد دولت از ترکیب کابینه و انتصاب استاندارها را چگونه میبینید، با توجه به اینکه وزیرکشور غیراصلاحطلب است. در انتخابات آینده چه چشماندازی از عملکرد آنها دارید؟ آیا به نظر شما این انتطارات برآورده خواهد شد یا نه؟
استاندارها نماینده مستقیم دولت در استانها هستند. یعنی به نوعی استاندارها کسانی هستند که باید مطالبات حامیان دولت را بشناسند و آنها را در اختیار دولت قرار دهند. آنها باید بدند اجتماعی را اغنا کنند که این دولت در مجموع با آنها و مطالبات آنها همراهی میکند. البته دکتر روحانی بارها اعلام کرده که دولت او دولت اعتدال است اما باید این را توجه داشته باشیم که اعتدال به معنی تسلیم در برابر افراطیون نیست .مسئله مهم این است که استانداران انتخابی نماد رویکرد دولت روحانی در سراسر کشور باشند و من فکر میکنم که این ارتباط و همگرایی در بدنه دولت به چشم میخورد. اگر این همگرایی باشد مسلما در زمان انتخابات آتی هم استاندارها و وزارت کشور اتاکیدشان بر حفط اعتماد عمومی بدنه اجتماعی است تا امید در جامعه در جریان باشد و جای آن را یاس نگیرد. انتخاب استانداران در اختیارهیئت دولت و وزیر کشور است و به نظرم این دغدغهها و انتقادها قابل رفع شدن است اما رویکرد مجلس و مقاومت قاطبه نمایندگان جای تامل و بحث دارد. اگر نمایندگان مردم به مطالبات مردم و بدنه اجتماعی توجه دارند، باید به فکر تداوم نمایندگی خود برای نمایندگی مطالبات مردم توجه کنند. به هر حال در این مدت عملکرد بعضی از آنها در زمان اخذ رای اعتماد به کابینه، فشار بر دولت برای معرفی افراد مورد نظر آنها برای استانداریها و مسائل دیگر از نظر مردم پنهان نمانده است.
* آیا دولت رابطه نظاممندی با احزاب و گروههای اصلاحطلب داشتهاست. چه پیشنهاد و انتظاری دارید؟
روند ناصواب دولت قبلی به تشکیلات و فعالیت حزبی ضربه بسیار مهلکی زد و ما امیدواریم در این دوره دولت و وزارت کشور بتواند به فعالیت نهادهای مدنی کمک کند. مهمترین مسئلهای که احزاب به آن تاکید دارد این است که دولت در مواجهه با احزاب و تشکلهای مدنی مانند سایر حوزهها به رعایت قانون و در این زمینه رعایت قانون احزاب توجه کند. در قانون احزاب به تمام فعالیت احزاب، ازتوقیف پروانه تا اخذ مجوز فعالیت و انحلال توجه شده و اینکه احزاب چه روندی را باید طی کند تا بتوانند به فعالیت خود ادامه بدهند. انتظار میرود که دولت به احیای احزاب که درتوسعه سیاسی کشور مقوله بسیار مهمی است، جدیت بیشتری داشته باشد و اگر ما میخواهیم مردم به سمت مشارکت آگاهانه و دموکراتیک در کشورحرکت کنند، باید بدانیم که این مسئله اتفاق نخواهد افتاد مگر درسایه حزبی شدن و تفکر حزبی، تا اینکه تشکیلات منسجم به فعالیت خود در فضای آزاد و امن ادامه دهند.
* برای ارتباط و تعامل شورای مشاوران خاتمی با دولت نشستی در اوایل دولت روحانی برگزار شد؛ آیا راهکار و برنامهای مشخص تنظیم شده است و آیا نظرات شورا به دولت منتقل میشود؟ چگونه؟
شورای مشاوران با هدف به کارگیری همه توان نیروهای حقیقی و حقوقی در انتخابات یازدهمین دوره ریاستجمهوری تشکیل شد و در عمل توانست بر رویکرد انتخابات و مردم تاثیر بگذارد و امروز چند نفر از اعضای شورا در کابینه حضور دارند. هدف اصلی شورا در حال حاضرحمایت از دولت و ارائه مشورت به دولت در صورت نیاز است نه مداخله در کار دولت و تلاش اصلی شورا این است که چالشها را کم کند و بر ارتباط دولت با بدنه اجتماعی کمک کند.
*کارنامه دولت یازدهم را از سهم و جایگاه زنان در کابینه چگونه ارزیابی میکنید؟
زنان فرصتهای بزرگ اجتماعی در جامعه ایران و نیمی از جمعیت کشور هستند اما متاسفانه سهم آنها گاه تا پای صندوقهای رای است. اخیرا گزارش شکاف جنسیتی که توسط مجمع جهانی اقتصاد تحت عنوان گزارش شکاف جنسیتی جهان درسال 2013منتشر شده که ایران در آن از 139 کشور رتبه 136 را کسب کرده است. این گزارش نشان میدهد در هشت سال گذشته کشورهایی از ایران جلو افتاده اند که قبل از آن شرایط چندان مناسبی نداشتند. این شاخص نشان میدهد که رتبه مشارکت سیاسی زنان در ایران تنزل پیدا کرده است. (رتبه 129).میانگین سهم زنان از پارلمان های دنیا سال هاست از 20 درصد فراتر رفته در حالیکه صرف نظر از کیفیت در ایران به 5درصد نرسیده ست. ما الان سهم بسیار اندکی از زنان را در مجلس قانونگذاری داریم. درمجلس خبرگان، مجمعتشخیص مصلحت نظام زن نداریم، قاضی زن، رئیس جمهور زن نداشتیم تنها وزیر زن که در دولت قبلی داشتیم با وضع ناخوشایندی برکنار شد .
در این دوره دولت از ظرفیت زنان در پستهای معاونت وسخنگوی وزارت امورخارجه استفاده کرده است، اگرچه جامعه زنان انتظار بیشتری داشتند و ما شاهد انتخاب وزیر نبودیم و این از چالشهایی است که میتواند مطرح شود.ما وقتی به واقعیتهای جامعه زنان نگاه میکنیم میبینیم زنان با رشد توام با توانمندی در همه حوزه ها همه روبهرو بودند. چند سال است که در کنکور سراسری و ورود به دانشگاه زنان سهم بیشتری دارند، جامعه زنان با سواد تر توانمند تر و مسلما مطالباتش نیز تغییر کرده است.
* از طرف دیگر آمار بیکاری زنان در جامعه هم بیشتر است.
بله. متاسفانه از استعدادها و توانمندیهای زنان به طور مساوی استفاده نشده است. اگر دولتها به سند چشمانداز 20 ساله وقانون اساسی توجه بیشتری داشته باشند، تفاوت نگرش به جنسیتها را برنمیتابند و اینکه خود حضرت امام درباره زنان فرموده که زنان باید در مقدرات اساسی کشوردخالت داشته باشند. از طرف دیگر ما باید برای بهبود شرایط زنان حداقل به شرایط زنان در کشورهای منطقه توجه داشته باشیم که چگونه برای برداشتن تبعیضهای جنسیتی فعالیت میکنند. زنان در افغانستان در زمان طالبان با جزمگرایی مذهبی مواجهه بودند ولی امروز در موقعیت سیاسی زنان شاهد رشد خوبی هستیم. زنان توانستهاند در نهادهای دموکراتیک و وازرتخانهها حضور داشته باشند و مشارکت سیاسی موثر و چشمگیری را در این کشورشاهد هستیم و در جریان سازی عدالت جنسیتی کارهای خوبی را انجام دادهاند.
* در زمینه عدالت جنسیتی چه کارهایی در ایران شده است؟
ما قبلا درباره سهم 30 درصدی زنان بحثهایی خیلی جدی داشتیم کارهای بسیار جدی در قالب برنامه چهارم توسعه و با پیگیری مرکز امور مشارکت زنان در دولت هفتم و هشتم با استفاده از ظرفیت های جامعه مدنی انجام شد اما متاسفانه با تغییر دولت اکثر فعالیتهای زنان و نهادهای مدنی فعال زنان یا تعطیل شدند و یا فعالیت آنها به حاشیه رانده شد.
خانم منصوری به نظر شما گسست تجربه آیا به نهادینه نشدن فعالیتهای قبلی برنمیگردد؟
بله. به هر حال دولت محور بودن برنامهها و نهادینه نشدن فعالیتهای توسعهمحورباعث میشود وقتی که دولت و نگاه آنها تغییرکند با مشکلاتی مواجه شویم که در نهایت فعالیتهایمان متوقف شود و یا دوباره از نقطه صفر شروع شود.
*چه راهکاری را مناسب میدانید؟
دولتهایی که به توسعه همه جانبه توجه دارند باید برای همه انسانها سهم برابری قایل شوند و به همه ابعاد توسعه توجه کنند. تجربه دنیا نشان داده که دولتها با تفکر حزبی و فعالیت حزبی توانستهاند از ظرفیتهای جامعه خود استفاده کنند.
چه چشماندازی برای حضور فعال زنان درعرصههای متفاوت اجتماعی در دولت یازدهم میبینید؟
به نطرم که در این مدت دولت نسبت به حوزه زنان تا حدودی عملکرد مثبتی داشته است.
*مصداقیتر میفرمایید؟
ببینید انتخاب خانم ملاوردی به عنوان معاونت زنان با توجه به تسلط ایشان به موضوع عدالت جنسیتی اتفاق مهمی است و ایشان چالشها و راهبردها را میشناسند. از طرف دیگر معاونت امور زنان برآیند مرکز امور مشارکت زنان ریاستجمهوری در دولت اصلاحات است که با این رویکرد فعالیت خود را شروع کرده است. ایحاد معاونت زنان در دوره دولت اصلاحات مطرح شد و خانم شجاعی و تیم ایشان تلاش زیادی کردند و امروز حضورمعاونت زنان در هیئت دولت اتفاق بزرگی است و ما امیدواریم در این حوزه شاهد گامهای بزرگتری باشیم.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر